نوبر کردن
فارسی به انگلیسی
فرهنگ معین
( ~. کَ دَ ) (مص م . ) میوة نو رسیده خوردن .
لغت نامه دهخدا
نوبر کردن. [ ن َ / نُو ب َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) میوه تازه اول بار در آن فصل خوردن یا چیدن. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). چشیدن ثمر یا بُقول تازه و نو. ( آنندراج ). خوردن میوه تازه به بازارآمده. ( فرهنگ فارسی معین ). بار اول در سال حاضر، خوردن ْ میوه نورس را. خوردن بار اول نوباوه ای را. ( یادداشت مؤلف ). نخستین ثمر درختی را خوردن. نخستین بار در فصل ، میوه ای را خوردن :
بر فقیران پیشدستی کردن از انصاف نیست
میوه چون در شهر شد بسیار نوبر می کنم.
طالب کامجو کجا نوبر حال ما کند
نیست نصیب بلهوس رتبه عشق پاک ما.
بر فقیران پیشدستی کردن از انصاف نیست
میوه چون در شهر شد بسیار نوبر می کنم.
صائب ( از آنندراج ).
|| بار اول در عمر به چیزی رسیدن. ( یادداشت مؤلف ). به معنی حاصل کردن هر چیز نیز آید. ( آنندراج ). مزه چیزی چشیدن اول بار : طالب کامجو کجا نوبر حال ما کند
نیست نصیب بلهوس رتبه عشق پاک ما.
طالب ( از آنندراج ).
کلمات دیگر: