کلمه جو
صفحه اصلی

خیاو

فرهنگ فارسی

( مشکین شهر ) ۱ - شهرستان خیاو یکی از شهرستانهای آذربایجان شرقی ( استان سوم ) است . جمعیت آن ۱۲۷۳۹۱ تن میباشد . محصولات : برنج پنبه حبوب میوه و محل پرورش اغنام و احشام است. ۲ - شهر خیاو ( مشکین شهر ) مرکز شهرستان مذکور دارای ۱۴۵۶۸ تن جمعیت است .
شهر مرکزی شهرستان خیاو و یکی از شهرستانهای استان آذربایجان شرقی است . این شهر از راه اردبیل در ۲۹۵ هزار گزی شمال خاوری شهر تبریز و از راه اهر در ۱۶۸ هزار گزی شمال خاوری تبریز قرار دارد .

لغت نامه دهخدا

خیاو. ( اِخ ) شهرستان خیاو در قدیم مشکین شهر ولی مجدداً خیاو نامیده میشود یکی از شهرستانهای استان سوم کشور است و مشخصات آن بشرح زیر می باشد:حدود: از طرف شمال به بخش گرمی ( شهرستان اردبیل )؛ از جنوب به مقسم المیاه جبال سبلان ؛ از خاور به شهرستان اردبیل ؛ از باختر به شهرستان اهر. طول این شهرستان از شمال بجنوب سی هزارگز و عرض آن از خاور بباختر 51 هزارگز می باشد و مساحت آن 1530 هزارگز مربع است.
وضع طبیعی : شهرستان خیاو را از نظر طبیعی می توان بدو قسمت تقسیم نمود بدین ترتیب قسمت اول از مشکین باختری تا مشکین خاوری به استثنای آبادیهای جنوبی شهرستان که در دامنه های رشته جبال سبلان واقع شده و اغلب در جلگه قرار دارند و دارای رودخانه های پرآب و آبهای مشروبی و معدنی فراوانند. قسمت دوم دهستان ارشق ( که در اصطلاح محلی رضی می گویند ) که آبادیهای آن در دره ها و تپه ها واقع است و آبشان منحصر به چشمه ها و رودخانه های کوچک و محلی می باشد که بر اثر بارندگیهای زمستان بوجود می آید بعضی از این آبادیها حتی آب مشروبی خود را از آبادیهای نزدیک خود تأمین می کنند. ارتفاع متوسط کوههای سبلان که سرتاسر جنوب این شهرستان را احاطه کرده است در حدود هزار تا هزار و پانصد گز است و بعلت سردی هوا در دامنه های آن آبادی زیادی وجود ندارد وفقط در تابستان طوایف و ایلات شاهسون و قوچه بیگلو ومغانلو و اجیرلو و عیسی لو و غیره در ییلاقات مخصوص بخود ساکن و در پاییز که سردی هوا شدت پیدا می کند بدههای قشلاقی خود که از خروسلو تا کناره های رود ارس امتداد دارد می روند. رودهای مهم این شهرستان خیاوچای و اوراس و انارچای و هرزندچای می باشد. سازمان اداری خیاو: بزمان سابق این شهرستان بنام مشکین شهر مشهور بودو یکی از بخشهای اردبیل بشمار می آمد ولی طبق سازمان جدید کشور بشهرستان تبدیل یافت و بنام خیاو که دارای یک بخش مرکزی مرکب از سه دهستان بشرح زیر است موسوم گردید: 1 - دهستان مشکین خاوری با 59 آبادی و 22362 تن سکنه. 2 - دهستان مشکین باختری با 71 آبادی و 19394 تن سکنه. 3 - دهستان ارشق با 101 آبادی و 12210تن جمع کل آبادی 231 و نفوس آن به اضافه سکنه شهرستان 59630 نفر می باشد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).

خیاو. ( اِخ ) شهر مرکزی شهرستان خیاو و یکی از شهرستانهای استان آذربایجان شرقی است. این شهر از راه اردبیل در 295 هزارگزی شمال خاوری شهر تبریز و از راه اهر در 168 هزارگزی شمال خاوری تبریز قرار دارد. بنای تاریخی آن منحصر به مقبره ٔسیدجمال الدین در کوچه امامزاده می باشد که عبارت است از یک برج استوانه ای آجری که در آن هفت قبر پهلوی هم قرار دارد که بنا به اظهار اهالی و ریش سفیدان این شهر قبر سید جمال الدین و قبر یاران وی است. داخل این مسجد هفت قبر دیگری است که روی سنگ یکی از قبرها نام سلطان احمد نیکروز حک شده است و مقبره شیخ حیدر نیز از ابنیه دوره صفویه بدانجاست جمعیت این شهر 5660 تن است و تقریباً دارای سیصد باب دکان و مغازه می باشد و یک دبستان دخترانه و ده دبستان پسرانه و یک دبیرستان پسرانه بدانجاست. آب آشامیدنی شهر از چشمه هایی است که از کوه سبلان سرچشمه می گیرد و دارای آب گوارا و مطبوع است ولی از رودخانه مشکین چای و خیاوچای نیز استفاده میشود. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).

خیاو. (اِخ ) شهر مرکزی شهرستان خیاو و یکی از شهرستانهای استان آذربایجان شرقی است . این شهر از راه اردبیل در 295 هزارگزی شمال خاوری شهر تبریز و از راه اهر در 168 هزارگزی شمال خاوری تبریز قرار دارد. بنای تاریخی آن منحصر به مقبره ٔسیدجمال الدین در کوچه امامزاده می باشد که عبارت است از یک برج استوانه ای آجری که در آن هفت قبر پهلوی هم قرار دارد که بنا به اظهار اهالی و ریش سفیدان این شهر قبر سید جمال الدین و قبر یاران وی است . داخل این مسجد هفت قبر دیگری است که روی سنگ یکی از قبرها نام سلطان احمد نیکروز حک شده است و مقبره ٔ شیخ حیدر نیز از ابنیه ٔ دوره صفویه بدانجاست جمعیت این شهر 5660 تن است و تقریباً دارای سیصد باب دکان و مغازه می باشد و یک دبستان دخترانه و ده دبستان پسرانه و یک دبیرستان پسرانه بدانجاست . آب آشامیدنی شهر از چشمه هایی است که از کوه سبلان سرچشمه می گیرد و دارای آب گوارا و مطبوع است ولی از رودخانه مشکین چای و خیاوچای نیز استفاده میشود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).


خیاو. (اِخ ) شهرستان خیاو در قدیم مشکین شهر ولی مجدداً خیاو نامیده میشود یکی از شهرستانهای استان سوم کشور است و مشخصات آن بشرح زیر می باشد:حدود: از طرف شمال به بخش گرمی (شهرستان اردبیل )؛ از جنوب به مقسم المیاه جبال سبلان ؛ از خاور به شهرستان اردبیل ؛ از باختر به شهرستان اهر. طول این شهرستان از شمال بجنوب سی هزارگز و عرض آن از خاور بباختر 51 هزارگز می باشد و مساحت آن 1530 هزارگز مربع است .
وضع طبیعی : شهرستان خیاو را از نظر طبیعی می توان بدو قسمت تقسیم نمود بدین ترتیب قسمت اول از مشکین باختری تا مشکین خاوری به استثنای آبادیهای جنوبی شهرستان که در دامنه های رشته جبال سبلان واقع شده و اغلب در جلگه قرار دارند و دارای رودخانه های پرآب و آبهای مشروبی و معدنی فراوانند. قسمت دوم دهستان ارشق (که در اصطلاح محلی رضی می گویند) که آبادیهای آن در دره ها و تپه ها واقع است و آبشان منحصر به چشمه ها و رودخانه های کوچک و محلی می باشد که بر اثر بارندگیهای زمستان بوجود می آید بعضی از این آبادیها حتی آب مشروبی خود را از آبادیهای نزدیک خود تأمین می کنند. ارتفاع متوسط کوههای سبلان که سرتاسر جنوب این شهرستان را احاطه کرده است در حدود هزار تا هزار و پانصد گز است و بعلت سردی هوا در دامنه های آن آبادی زیادی وجود ندارد وفقط در تابستان طوایف و ایلات شاهسون و قوچه بیگلو ومغانلو و اجیرلو و عیسی لو و غیره در ییلاقات مخصوص بخود ساکن و در پاییز که سردی هوا شدت پیدا می کند بدههای قشلاقی خود که از خروسلو تا کناره های رود ارس امتداد دارد می روند. رودهای مهم این شهرستان خیاوچای و اوراس و انارچای و هرزندچای می باشد. سازمان اداری خیاو: بزمان سابق این شهرستان بنام مشکین شهر مشهور بودو یکی از بخشهای اردبیل بشمار می آمد ولی طبق سازمان جدید کشور بشهرستان تبدیل یافت و بنام خیاو که دارای یک بخش مرکزی مرکب از سه دهستان بشرح زیر است موسوم گردید: 1 - دهستان مشکین خاوری با 59 آبادی و 22362 تن سکنه . 2 - دهستان مشکین باختری با 71 آبادی و 19394 تن سکنه . 3 - دهستان ارشق با 101 آبادی و 12210تن جمع کل آبادی 231 و نفوس آن به اضافه ٔ سکنه شهرستان 59630 نفر می باشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).


پیشنهاد کاربران

خیاو : آنچه در بالا آمده درست است اما معنی خیاو را نمی رساند ، واژه خیاو در اصل همانطور که مردم بومی منطقه تلفظ میکنند خیو ( خی یو : khiyo ) می باشد که از دو بخش خی : به معنی مشک آب ، معدن ، خزانه پر است و بخش دوم �او� ( تلفظ: عو ، O ) به معنی آب است، که مسما از رودخانه جاری در این منطقه است بنام خیوچایی یعنی رود خیو که از دامنه کوه ساوالان سرچشمه می گیرد همچنین آبهای گرم معدنی فراوانی که در این منطقه وجود دارد مثل قینرجه ( قینر : gheynar : جوشان ، قینرجه محل جوشش آب, زیرا در این آبگرم آب کاملا بصورت جوشان از دل زمین در دامنه ساوالان بیرون می آید ) ، قوتورسویی ، دودو ، ایلاندو و. . . به خاطر وجود همین آبها به این منطقه خیو گفته میشود

نام خی او نام کهن مشکین شهر یک واژه ی پارسی پهلوی است که از دو بخش "خ" با چیم ( معنی ) "خوش، خوب" و "او" با چیم "آب" ساخته شده است و چیم امروزیش "خوش آب" می باشد، جایی که آب گوارا دارد. برای پی بردن به درستی این سخن، بسنده است که خواننده گرامی به واژگانی چون خرامیدن ( خ: خوش و نیکو و رامیدن: جُنبیدن، گام برداشتن، رفتن ) ، خسرو ( خ: نیکو و سرو: خوانده شده: نیکونام، خوشنام، به نیکی یاد شونده ) بنگرد. واژه "خیاو" نیز واژه ای پارسی پهلوی با چیم "چادر" است. واژه "ساو" که در شاهنامه نیز آمده است، به چیم "باج، باژ، خراج" است و واژه ای پارسی پهلوی است. در ایران بزرگ ساسانی چَندی ( میزان، مقدار ) باج و ساو بسیار فراوان بوده و از این رو پُشته ای را پدید می آورده است و از این روی واژه ی "ساوال" چیم "پُشته" را می دهد و "ساوالان" دارای چیم "پُشته هایی چون ساو ایران بزرگ" می باشد. روشن است که نام های نوتری پس از یورش ترکان مغول چنگیزی و تیموری و نیز ترکی زبانان ( و نه ترکان عثمانی ) نیز در روند داستان آدورپایگان ( آذربایجان، پس از یورش اعراب مسلمان ) به این کوست ( منطقه ) و دیگر جاهای ایران راه یافته اند. برای پی بردن به پیشینه ی داستانیگ ( تاریخی ) آدورپایگان بسنده ( کافی ) است که به ویژگی های نژادی و ریخت شناختی مردم این بخش از کشور و آریایی بودن نژاد مردم این بخش، نام های رودخانه های بزرگ، کوه ها، شهرهای کهن و دشت ها، چکامه های پارسی چکامه سرایان آدوریگ ( آذری ) چون نظامی گنجوی، شهریار، خاقانی، پروین اعتصامی، نام بزرگان این بخش از ایران چون پاپک/ بابک خرم دین ( بابک و بابا واژگان پارسی هستند و خرم و دین نیز واژگانی پارسی پهلوی هستند ) ، نام جشن های آیینی چون شب چله، نوروز، چهارشنبه سوری و . . . ، شیوه ساخت دژهای کهن و دیگر سازه های داستانیگ، نشانه های بازمانده از نیاکان مانند سکه ها و . . . که از آن فرمانروایی پادشاهان ساسانی، اشکانی، هخامنشی و مادها هستند، داستان آدورپایگانیانی چون پاپک خررم دین که با افشین هوراسانی در آتشکده ای بی هیچ ترگومان ( مترجم ) دیدار می کند و با هم سخن می گویند و دلیری های ستارخان و باقرخان به نام های سردار و سالار ملّی ملّی ملّی ایرانیان برای خیزش مشروطیّت جانفشانی می نمایند، و سرانجام نام شهرهای فرای مرزهای کنونی ایران در کشورهایی چون جمهوری آذربایجان، ترکیه، عراق، افغانستان، تاجیکستان، پاکستان، کازاگستان ( قزاقستان ) ، گرجستان، ارمنستان، ترکمنستان، کیرکیزستان و ایز ( حتّی ) خود روسیه که هنوز دربند را به بند کشیده و زیبایی آستاراگان و کازان و گروزنی و چیلانگر را از مام میهن زدوده است، بنگرید.


کلمات دیگر: