کلمه جو
صفحه اصلی

راحت پذیر

فرهنگ فارسی

آرام گیر . پذیرند. راحت . آسایش پذیر .

لغت نامه دهخدا

راحت پذیر. [ ح َ پ َ ] ( نف مرکب ) آرام گیر. ( آنندراج ). پذیرنده راحت. آسایش پذیر :
چون ز دست راد تو خلق جهان در راحتند
دست خود بر پای خود نه تا شود راحت پذیر.
سوزنی.


کلمات دیگر: