کلمه جو
صفحه اصلی

زاب سفلی

فرهنگ فارسی

رودی بوده که در ایالت آشور جریان داشته است

لغت نامه دهخدا

زاب سفلی. [ ب ِ س ُ لا ] ( اِخ ) یا رود کاپریوس رودی بوده که در ایالت آشور [ مشرق دجله ] جریان داشته است. در کنار ناحیه آدیابن نزدیک بمصب رود خابور در دجله وارد میگردیده است. مرحوم پیرنیا در ایران باستان آرد: تیگران [ پادشاه ارمنستان و دوست متحد مهرداد ششم که پس از شکست دادن سلوکیان خود بجای ایشان بر تخت نشست ] آدیابن را که در جریان وسطی دجله واقع بود و تا زاب سفلی امتداد می یافت بتصرف درآورد. ( ایران باستان ج 3 ص 2278 ). و در ص 2429 آمده : سپس او [ بلاش آخرین پادشاه نامی اشکانی 51 یا 52 م. ] در کنار رود کاپریوس [زاب سفلی ]موقع محکمی را اشغال کرد و آماده جنگ گردید، و تا رود مزبور راند. ( ایران باستان ج 3 ص 2429 ). و در ص 2515 آمده : بین النهرین غربی از خابور تا التقای این رود با فرات مجدداً بدست [رومیها] افتاد و این طرف دجله از رود مزبور تا زاگرس ( جبل الطاق ) نیز به آنها اختصاص یافت ، زیرا آدیابن را حفظ کردند یعنی صفحه بین زاب علیا و زاب سفلی یا زاب بزرگ و کوچک مطیع رومیها گردید و پادشاهان آن که تا این زمان دست نشانده پارتیها بودند دست نشانده رومیها شدند. ( از سپارتیانوس کتاب سوروس ، بند 18 ) ( ایران باستان ج 3 ص 2515 ).
مرحوم رشید یاسمی آرد: در فهرست مبسوطی که ازفتوحات او باقی است نام اکثر نقاط لرستان و کردستان فعلی مثل بلاد قدیمی که در محل شهر زور و آلتون کوپر و جلوان و غیره واقع بوده مذکور است. در 1154 ق.م. سلطنت پادشاه آشور را بپایان آورد. از سمت مشرق دولت او بحوالی تخت جمشید فارس رسید. الواح سفالی بنام او در ممسنی کشف شده است. تمام ناحیه شرقی دجله تا زاب سفلی در دست او بود در 1150 فوت شد و پس از او عیلام دچار انحطاط فاحش گردید. ( تاریخ کرد رشیدیاسمی ص 43 ). و در ص 56 بنقل از کتیبه قصر سارگن گوید: سارگن از کوه کولار در نواحی زاب سفلی [ شمال شهر زور ] گذشته بسرعت قدم در خاک مانائی نهاد. اولوسونو که دست نشانده سارگن بود او را پذیره شده و متفقاً بولایت پارسوآش [ مغرب دریاچه ارومیه ] قدم نهادند. حکام نمری و ماد و بسی نقاط دیگر پیشکشی های لایق گذرانیدند.منجمله اسبان چالاکی که بر دو پا بلند میشدند. ( تاریخ کرد رشیدیاسمی ص 66 ).
و رجوع به آلتون کوپری ،در قاموس الاعلام ترکی و کلمات آدیابن ، زاگروس ، زاب اصغر، زاب اکبر و زاب علیا و کاپریوس در همین لغت نامه شود.


کلمات دیگر: