کلمه جو
صفحه اصلی

زاده خوست

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - پیر سالخورده فرتوت . ۲ - ضعیف ناتوان .

لغت نامه دهخدا

زاده خوست. [ دَ / دِ خوَ / خ ُ ] ( ص مرکب ) زادخوست باشد که پیر فرتوت و سالخورد است. ( برهان قاطع ) ( آنندراج ). پیر سالخورد. ( شرفنامه منیری ). رجوع به زادخوست ، زادخورد، زادخور و زادخو شود.


کلمات دیگر: