راده
فارسی به انگلیسی
فرهنگ فارسی
فایده، سود، نفع، علامت رسیدگی بالای ارقام وکلمات
باصطلاح کتابت علامت و یاعددی که بر بالای سطری گذارند تا دلالت کند و نشان دهد کلام محذوف و از تو افتاده ای را که در حاشیه نوشته اند .
باصطلاح کتابت علامت و یاعددی که بر بالای سطری گذارند تا دلالت کند و نشان دهد کلام محذوف و از تو افتاده ای را که در حاشیه نوشته اند .
لغت نامه دهخدا
( رادة ) رادة. [ دَ ] ( ع ص ) ( از: رود ) امراءةرادة؛ زنی که در خانه همسایه بسیار آمد و رفت نماید. ( منتهی الارب ). رؤدة. || ج ِ رائد. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ). رجوع به رائد شود. || ریح رادة؛ باد نرم. ریح ریدة. ( منتهی الارب ).
رادة. [ رادْ دَ ] ( ع اِ ) چوبی است در مقدم گردون که به پهنا بسته میشود میان دو چوب. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || فایده ؛ گفته میشود: هذا الامر لا رادة فیه ؛ ای لا فائدة. ( منتهی الارب ).
رأدة. [ رَءْ دَ ] ( ع اِ ) مؤنث رأد. زن جوان نیکو. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد )( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). زن خوبروی از لحاظ تشبیه به شاخه تر و تازه. ( از المنجد ). و رجوع به رأد شود. رادة بتسهیل همزه نیز آمده. ( از اقرب الموارد ).
راده. [ رادْ دَ ] ( ع اِ ) به اصطلاح کتابت علامت و یا عددی که بر بالای سطری گذارند تا دلالت کند و نشان دهد کلام محذوف و از تو افتاده ای را که در حاشیه نوشته اند. ( ناظم الاطباء ). علامتی از اعداد یا چیز دیگر که در متن کتابی نهند و همان علامت را در حاشیه یا ذیل ورق تکرار کنند تا خواننده بحاشیه یا ذیل متوجه شود. ( یادداشت مؤلف ).
رادة. [ رادْ دَ ] ( ع اِ ) چوبی است در مقدم گردون که به پهنا بسته میشود میان دو چوب. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || فایده ؛ گفته میشود: هذا الامر لا رادة فیه ؛ ای لا فائدة. ( منتهی الارب ).
رأدة. [ رَءْ دَ ] ( ع اِ ) مؤنث رأد. زن جوان نیکو. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد )( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). زن خوبروی از لحاظ تشبیه به شاخه تر و تازه. ( از المنجد ). و رجوع به رأد شود. رادة بتسهیل همزه نیز آمده. ( از اقرب الموارد ).
راده. [ رادْ دَ ] ( ع اِ ) به اصطلاح کتابت علامت و یا عددی که بر بالای سطری گذارند تا دلالت کند و نشان دهد کلام محذوف و از تو افتاده ای را که در حاشیه نوشته اند. ( ناظم الاطباء ). علامتی از اعداد یا چیز دیگر که در متن کتابی نهند و همان علامت را در حاشیه یا ذیل ورق تکرار کنند تا خواننده بحاشیه یا ذیل متوجه شود. ( یادداشت مؤلف ).
راده . [ رادْ دَ ] (ع اِ) به اصطلاح کتابت علامت و یا عددی که بر بالای سطری گذارند تا دلالت کند و نشان دهد کلام محذوف و از تو افتاده ای را که در حاشیه نوشته اند. (ناظم الاطباء). علامتی از اعداد یا چیز دیگر که در متن کتابی نهند و همان علامت را در حاشیه یا ذیل ورق تکرار کنند تا خواننده بحاشیه یا ذیل متوجه شود. (یادداشت مؤلف ).
رادة. [ دَ ] (ع ص ) (از: رود) امراءةرادة؛ زنی که در خانه ٔ همسایه بسیار آمد و رفت نماید. (منتهی الارب ). رؤدة. || ج ِ رائد. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). رجوع به رائد شود. || ریح رادة؛ باد نرم . ریح ریدة. (منتهی الارب ).
رادة. [ رادْ دَ ] (ع اِ) چوبی است در مقدم گردون که به پهنا بسته میشود میان دو چوب . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || فایده ؛ گفته میشود: هذا الامر لا رادة فیه ؛ ای لا فائدة. (منتهی الارب ).
دانشنامه عمومی
راده (نوی وولمشتورف). راده (به آلمانی: Rade) یک منطقهٔ مسکونی در آلمان است که در نوی وولمشتورف واقع شده است. راده ۷۶۳ نفر جمعیت دارد.
فهرست شهرهای آلمان
فهرست شهرهای آلمان
wiki: راده (نوی وولمشتورف)
کلمات دیگر: