کلمه جو
صفحه اصلی

زافر

فرهنگ اسم ها

اسم: زافر (پسر) (عربی) (تلفظ: zāfar) (فارسی: زافر) (انگلیسی: zafar)
معنی: نام یکی از اصحاب امام جعفر صادق ( ع )، ( اَعلام ) نام یکی از اصحاب امام جعفر صادق ( ع ) و چند تن از مشاهیر

(تلفظ: zāfar) (در اعلام) نام یکی از اصحاب امام جعفر صادق (ع) و چند تن از مشاهیر .


لغت نامه دهخدا

زافر. [ ف ِ ] ( اِخ ) ابن سفیان کوفی از اصحاب جعفر الصادق ( ع ) است. ( از اعیان الشیعه بنقل از رجال شیخ طوسی ).

زافر. [ ف ِ ] ( اِخ ) ابن سلیمان ایادی قهستانی مکنی به ابوسلیمان. بخاری گوید: در ری بوده و برخی وی را کوفی و نزیل بغداد دانسته اند در کتاب تاریخ بغداد و میزان الاعتدال و تهذیب التهذیب از وی یاد شده و علمای حدیث و رجال درباره ثقه بودن و قوت و ضعف روایات وی اختلاف دارند. در تاریخ بغداد آمده است : وی قاضی سجستان بود سپس به ری رفت و پیوسته برای تجارت به کوفه سفر میکرد تا اینکه به بغداد انتقال یافت. یحیی بن معین گوید: وی متاع قوهی [ قهستانی ] به بغداد میبرد. ابن حبان آرد: اصل وی از قهستان و زادگاهش کوفه بوده است سپس به بغداد و آنگاه به ری رفت و در آنجا مقیم گردید. از مالک بن انس و سفیان ثوری و جماعتی دیگر نقل حدیث کرده است محمدبن مقاتل مروزی و یحیی بن معین و چندین تن دیگر از وی روایت کرده اند. زافر از مالک نقل کرده است که انس بن مالک گفت : روزی که محتلم شدم رسول اﷲ ( ص ) را مطلع ساختم او فرمود دیگر بر زنان داخل مشو و این حدیث مورد انکار اهل حدیث قرار گرفته است. ( از اعیان الشیعه ). مؤلف اعیان الشیعه احتمال داده است که زافربن سلیمان همان زافربن سفیان باشد و در اثر تصحیف نساخ ، متعدد شده است ، بااین که خود به این نکته توجه داشته است که زافربن سلیمان اهل سنت و زافربن سفیان شیعه و از اصحاب صادق ( ع ) بوده است. رجوع به تهذیب التهذیب ، تاریخ بغداد، تاریخ نیشابور حاکم نیشابوری و میزان الاعتدال شود.

زافر. [ ف ِ ] ( اِخ ) ابن عبداﷲ ایادی از اصحاب حضرت جعفر الصادق ( ع ) است. مؤلف اعیان الشیعه آرد:علامه حلی در کتاب خلاصه و ابن داود در رجال از وی نام برده و اهل سنتش شمرده اند و معلوم نیست چرا شیخ طوسی وی را یاد نکرده است و نیز معلوم نیست منبع علامه و ابن داود چه بوده است. ( از اعیان الشیعه ج 32 ).

زافر. ( اِخ ) ابن عمر ملقب به فیاش یکی از چند تن خطیبی بود که در 145 هَ. ق. ابراهیم بن عبداﷲبن حسن را به مصر بردند و بر سر در مسجد جامعآویختند. ( از کتاب الولاة و القضاة چ بیروت ص 114 ).

زافر. [ ف ِ ] ( اِخ ) فرزند خلیل بن قردة است و اصمعی در کتاب جزیرة العرب شعری از خلیل [پدر زافر] در مرثیه وی نقل کند و گوید: زافر در شهر دمشق درگذشت و پدرش این ابیات را در مرگ وی انشاد کرد:

زافر. (اِخ ) ابن عمر ملقب به فیاش یکی از چند تن خطیبی بود که در 145 هَ . ق . ابراهیم بن عبداﷲبن حسن را به مصر بردند و بر سر در مسجد جامعآویختند. (از کتاب الولاة و القضاة چ بیروت ص 114).


زافر. [ ف ِ ] (اِخ ) ابن سفیان کوفی از اصحاب جعفر الصادق (ع ) است . (از اعیان الشیعه بنقل از رجال شیخ طوسی ).


زافر. [ ف ِ ] (اِخ ) ابن سلیمان ایادی قهستانی مکنی به ابوسلیمان . بخاری گوید: در ری بوده و برخی وی را کوفی و نزیل بغداد دانسته اند در کتاب تاریخ بغداد و میزان الاعتدال و تهذیب التهذیب از وی یاد شده و علمای حدیث و رجال درباره ٔ ثقه بودن و قوت و ضعف روایات وی اختلاف دارند. در تاریخ بغداد آمده است : وی قاضی سجستان بود سپس به ری رفت و پیوسته برای تجارت به کوفه سفر میکرد تا اینکه به بغداد انتقال یافت . یحیی بن معین گوید: وی متاع قوهی [ قهستانی ] به بغداد میبرد. ابن حبان آرد: اصل وی از قهستان و زادگاهش کوفه بوده است سپس به بغداد و آنگاه به ری رفت و در آنجا مقیم گردید. از مالک بن انس و سفیان ثوری و جماعتی دیگر نقل حدیث کرده است محمدبن مقاتل مروزی و یحیی بن معین و چندین تن دیگر از وی روایت کرده اند. زافر از مالک نقل کرده است که انس بن مالک گفت : روزی که محتلم شدم رسول اﷲ (ص ) را مطلع ساختم او فرمود دیگر بر زنان داخل مشو و این حدیث مورد انکار اهل حدیث قرار گرفته است . (از اعیان الشیعه ). مؤلف اعیان الشیعه احتمال داده است که زافربن سلیمان همان زافربن سفیان باشد و در اثر تصحیف نساخ ، متعدد شده است ، بااین که خود به این نکته توجه داشته است که زافربن سلیمان اهل سنت و زافربن سفیان شیعه و از اصحاب صادق (ع ) بوده است . رجوع به تهذیب التهذیب ، تاریخ بغداد، تاریخ نیشابور حاکم نیشابوری و میزان الاعتدال شود.


زافر. [ ف ِ ] (اِخ ) ابن عبداﷲ ایادی از اصحاب حضرت جعفر الصادق (ع ) است . مؤلف اعیان الشیعه آرد:علامه ٔ حلی در کتاب خلاصه و ابن داود در رجال از وی نام برده و اهل سنتش شمرده اند و معلوم نیست چرا شیخ طوسی وی را یاد نکرده است و نیز معلوم نیست منبع علامه و ابن داود چه بوده است . (از اعیان الشیعه ج 32).


زافر. [ ف ِ ] (اِخ ) فرزند خلیل بن قردة است و اصمعی در کتاب جزیرة العرب شعری از خلیل [پدر زافر] در مرثیه ٔ وی نقل کند و گوید: زافر در شهر دمشق درگذشت و پدرش این ابیات را در مرگ وی انشاد کرد:
ولا آب رکب من دمشق و اهله
ولا حمص اذا لم یات فی الرکب زافر
و لا من شبیث و الاحص و منتهی
المطایا بقنسرین او بخناصر.

(از معجم البلدان ، احص ).



پیشنهاد کاربران

زافر : زاافر ( اَعلام ) نام یکی از اصحاب امام جعفر صادق ( ع ) و چند تن از مشاهیر.


کلمات دیگر: