کلمه جو
صفحه اصلی

راز دیدن

فرهنگ فارسی

کنایه از راز دانستن و راز دریافتن . راز خواندن . اما در این ادعا است بلی راز چیزی نیست که آنرا بحس توان دید بلکه بعقل توان یافت .

لغت نامه دهخدا

راز دیدن. [ دی دَ ] ( مص مرکب ) کنایه از راز دانستن و راز دریافتن. راز خواندن. ( آنندراج ). اما در این ( معنی ) ادعاست بلی راز چیزی نیست که آن را بحس توان دید بلکه بعقل توان یافت ( آنندراج ) :
توان دید راز درون نقاب
اگر عینک آرد قدح از حباب.
ظهوری ( از آنندراج ).
و رجوع به راز خواندن شود.


کلمات دیگر: