کلمه جو
صفحه اصلی

ملاکین

فرهنگ فارسی

( صفت ) جمع ملاک درحالت نصبی و جری ( درفارسی مراعات این قاعده نکنند )

لغت نامه دهخدا

ملاکین. [ م َل ْ لا ] ( ع ص ، اِ ) مأخوذ از تازی ، خداوندان ملک. ( ناظم الاطباء ). ج ِ مَلاّک. رجوع به ملاک شود.


کلمات دیگر: