کلمه جو
صفحه اصلی

تنگ شاپور

فرهنگ فارسی

تنگی است در حوالی شهر کازرون فارس که آن را خوره شاپور گویند و در آنجا شهری بوده که شاپور پادشاه ایران بنام خود بنا نموده و در میان آن تنگ فرخ رودی روان است که آنرا رود شاپور گویند و بر دو طرف رود حجاریها بر کوه کرده اند و صورتها ساخته اند و چهار مرتبه مقرر داشته اند از طرف یمین شکل سوار است که کشیده اند و چنان می نماید که به چهار نعل سواران بحرکت آمده و هر مرتبه شانزده شکل سوار است و طرف دیگر پیاده صف کشیده و در زیر نقش شاپور در مرتبه ثالث شکل سوار ایستاده است که خود شاپور باشد که یک تن را در زیر پای اسب انداخته و گویند ... پیادگان هر یکی در دست چیزی دارند که از نظر سلطان می گذرند و نقش دیگر کوه که او نیز به شاپور می ماند و اکنون نیمی از آن باقی است . از زیر اشکال جدول آبی از کوه که او نیز به شاپور می ماند و اکنون نیمی از آن باقی است .

لغت نامه دهخدا

تنگ شاپور. [ ت َ گ ِ ] ( اِخ ) تنگی است در حوالی شهر کازرون فارس که آن را خوره شاپور گویند و در آنجا شهری بوده که شاپور پادشاه ایران بنام خود بنا نموده و در میان آن تنگ فراخ رودی آب روان است که آنرا رود شاپور گویند و بر دو طرف رود حجاریهابر کوه کرده اند و صورتها ساخته اند و چهار مرتبه مقرر داشته اند، از طرف یمین شکل سوار است که کشیده اند وچنان می نماید که به چهارنعل سواران بحرکت آمده و هرمرتبه شانزده شکل سوار است و طرف دیگر پیاده صف کشیده و در زیر نقش شاپور در مرتبه ثالث شکل سوار ایستاده است که خود شاپور باشد که یک تن را در زیر پای اسب انداخته و گویند... پیادگان هر یکی در دست چیزی دارند که از نظر سلطان می گذرند و نقش دیگر کوه که او نیز به شاپور می ماند و اکنون نیمی از آن باقی است. از زیر اشکال ، جدول آبی از کوه تراشیده اند و به آن واسطه خراب شده است و این جدول را از رودخانه برداشته و تخمیناً رودخانه چهل پنجاه ذرع از زیر آن اشکال جاری است و از بالا از رود جدا کرده اند و یک طرف راه به جانب رودخانه است از آهک و سنگ بالا آورده اند تا اکنون آباد و بحال خود باقی است و بعضی جا سنگ را تراشیده ممر آب قرار داده اند، اکنون... نقوش دیگر نیز در آنجا حجاری و نقاری شده... ( انجمن آرا ) ( آنندراج ).


کلمات دیگر: