کلمه جو
صفحه اصلی

دیک بردیک

فرهنگ فارسی

بمعنی دوائ الاسنان . داروی دندانها و مصلح دهان و زداینده عفونت و قروح است .

لغت نامه دهخدا

دیک بردیک.[ ب َ ] ( اِ مرکب ) بمعنی دواءالاسنان. داروی دندانها و مصلح دهان و زداینده عفونت و قروح است. از اکالات است. ( داود ضریر انطاکی ج 1 ص 165 و ج 2 ص 43 ). دیک بردیک در علت بواسیر بکار است. ( ذخیره خوارزمشاهی ). ترکیبی است از زرنیخ و مروآهک زنده و زنگار. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). رجوع به دیگ بردیگ و دزی ج 1 ص 482 شود.


کلمات دیگر: