کلمه جو
صفحه اصلی

هیثم

فرهنگ اسم ها

اسم: هیثم (پسر) (عربی) (تاریخی و کهن) (تلفظ: haysam) (فارسی: هَیثَم) (انگلیسی: haysam)
معنی: جوجه عقاب و جوجه کرکس، باز شکاری، جوجهی عقاب، جوجهی کرکس، ( اعلام ) ) هَیثَم بن اَسوَد، ابوالعریان، مَذحِجی [حدود میلادی] خطیب و شاعر اهل کوفه و از اعیان آن شهر، وی در نزاع میان عبدالله بن زبیر و عبدالملک بن مروان به یاری عبدالملک برخاست و در لشکرکشی مَسلَمة بن عبدالملک به قسطنطنیه نیز همراه وی بود، ) هَیثَم بن سَهل تستَری [، قمری] محدث معمَّر، ) هَیثَم بن معاویه خراسانی [ میلادی] از امرای عصر عباسی که اصل او از مردم خراسان بود و در سال به حکومت طایف و مکّه منصوب شد وی مدت یک سال نیز امارت بصره را داشت

فرهنگ فارسی

جوجه عقاب، جوجه کرکس، ریگ توده سرخ
چوزه کرکس چوزه عقاب

لغت نامه دهخدا

هیثم. [ هََ ث َ ] ( ع اِ ) چوزه کرکس. || چوزه عقاب. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). باز شکاری و گویند جوجه کرکس و گویند جوجه عقاب. ( اقرب الموارد ). || ریگ توده سرخ یا زمین نرم. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). || درختی است از حمض. ( از اقرب الموارد ).

دانشنامه عمومی



کلمات دیگر: