کلمه جو
صفحه اصلی

پاچیله

فارسی به انگلیسی

shoe


فرهنگ فارسی

پاچله پا افزار

لغت نامه دهخدا

پاچیله. [ ل َ /ل ِ ] ( اِ مرکب ) پاچله. پاافزار. پوزار :
برون کن پای از این پاچیله تنگ
که کفش تنگ دارد پای را لنگ.
نظامی.
در درون کعبه رسم قبله نیست
چه غم ار غواص را پاچیله نیست.
مولوی.
|| نوعی از کفش مانند غربال کوچک که کوفتن برف را پیادگان بر پای بندند و برف بدان کوبند تا مردم قافله و لشکریان به آسانی گذرند.

دانشنامه عمومی

پاچیله نوعی کفش برای راه رفتن روی برف است. پاچیله ها وزن بدن را روی سطح گسترده تری پخش می کنند که منجر به کاهش فشار شده و در نتیجه پا کمتر در برف فرو می رود.
مولوی در «عتاب کردن حق تعالی موسی را علیه السلام از بهر آن شُبان» در دفتر دوم مثنوی معنوی می گوید:

جدول کلمات

کفش ، پاپوش ، پاافزار


کلمات دیگر: