کلمه جو
صفحه اصلی

داد و فریاد

فارسی به انگلیسی

clamor

فرهنگ فارسی

( اسم ) فریاد قیل و قال

لغت نامه دهخدا

داد و فریاد. [ دُ ف َرْ ] ( ترکیب عطفی ،اِ مرکب ) از اتباع. داد و بیداد. هیاهو. داد و قال داد و فریاد بلند شدن ، هیاهو راه افتادن. بانگ و شغب برخاستن. جار و جنجال شدن. فریاد و فغان برخاستن.

واژه نامه بختیاریکا

بنگ بو؛ بَنگ و هیا؛ هیا؛ گُلاز گلاز؛ هَو و قَو؛ کیک چِر؛ کیکِ واک؛ کیکِشت؛ هَو گالِه

جدول کلمات

هیاهو

پیشنهاد کاربران

سر و صدا

هوار

داد و هوار


کلمات دیگر: