مترادف وفادار : باوفا، صدوق، وفاخواه، وفامند
متضاد وفادار : بی وفا
برابر پارسی : آيريا
loyal, constant, faithful
adherent, ardent, devoted, faithful, liege, loyal, staunch, true, truehearted, trustworthy, trusty
(تلفظ: vafā dār) (عربی ـ فارسی) آن که یا آنچه به تعهد ، دوستی و عشق پای بند باشد ، با وفا .
باوفا، صدوق، وفاخواه، وفامند ≠ بیوفا
وفادار. [ وَ ] (نف مرکب ) وفادارنده . کسی که در دوستی ، زناشوئی یا خدمت به مردم ، صادق و صمیمی باشد.باوفا. پابرجا و استوار در نگاهداشت پیمان و وفا.
وفادار. [وَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان چهاراویماق بخش قره آغاج شهرستان مراغه . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).