کلمه جو
صفحه اصلی

وداد


مترادف وداد : دوستی، صمیمیت، عشق، محبت، مودت، ولا

متضاد وداد : عناد

فارسی به انگلیسی

friendship, affection, frirndship

frirndship


فرهنگ اسم ها

اسم: وداد (پسر) (عربی) (تلفظ: vedād) (فارسی: وِداد) (انگلیسی: vedad)
معنی: دوستی، محبت

(تلفظ: vedād) (عربی) (در قدیم) دوستی ، محبت .


مترادف و متضاد

دوستی، صمیمیت، عشق، محبت، مودت، ولا ≠ عناد


فرهنگ فارسی

دوستی، دوست داشتن، دوستی، محبت
۱ -( مصدر ) دوست داشتن . ۲ - ( اسم ) دوستی محبت : نه بینی که پروان. شمع هرگز کهبرباطنش چیره گردد و دادی . ( سنائی )

فرهنگ معین

(وِ ) [ ع . ] (اِمص . ) دوستی ، محبت .

لغت نامه دهخدا

وداد. [ وَ ] ( ع مص ) وِداد. وُداد. دوست داشتن. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) ( تاج المصادر ). دوستی. محبت. مودت :
کم بودشان رقت و لطف و وداد
زآنکه حیوانی است غالب بر نهاد.
مولوی.
کارت این بوده ست از وقت ولاد
صید مردم کردن از دام وداد.
مولوی.
|| آرزو بردن. ( منتهی الارب ) ( تاج المصادر بیهقی ). آرزو داشتن. ( ناظم الاطباء ). رجوع به ود شود.

وداد. [ وِ ] ( ع مص )وَداد. وُداد. ود. ودادة. مودة. موددة. دوست داشتن.( اقرب الموارد ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). با یکدیگردوستی داشتن. ( ترجمان علامه جرجانی ، ترتیب عادل بن علی ). || ( اِمص ) دوستی. حب. مودت. ود. مهر.محبت. ( از یادداشت مؤلف ) : ذات البین از صدق وداد به محض اتحاد رسید. ( ترجمه تاریخ یمینی ).

وداد. [وُ ] ( ع مص ) وَداد. وِداد. ود. مودة. دوست داشتن کسی را. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( اقرب الموارد ).

وداد. [ وَ ] (ع مص ) وِداد. وُداد. دوست داشتن . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (تاج المصادر). دوستی . محبت . مودت :
کم بودشان رقت و لطف و وداد
زآنکه حیوانی است غالب بر نهاد.

مولوی .


کارت این بوده ست از وقت ولاد
صید مردم کردن از دام وداد.

مولوی .


|| آرزو بردن . (منتهی الارب ) (تاج المصادر بیهقی ). آرزو داشتن . (ناظم الاطباء). رجوع به ود شود.

وداد. [ وِ ] (ع مص )وَداد. وُداد. ود. ودادة. مودة. موددة. دوست داشتن .(اقرب الموارد) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). با یکدیگردوستی داشتن . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ، ترتیب عادل بن علی ). || (اِمص ) دوستی . حب . مودت . ود. مهر.محبت . (از یادداشت مؤلف ) : ذات البین از صدق وداد به محض اتحاد رسید. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ).


وداد. [وُ ] (ع مص ) وَداد. وِداد. ود. مودة. دوست داشتن کسی را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد).


فرهنگ عمید

دوستی، محبت.

دانشنامه عمومی

(تاتی؛ ساوجبلاغ) وُداد؛ غده، گوشت قلمبه، هر چیز کوچکِ نرم و گِرد و قلمبه.


وداد (فیلم). وداد (انگلیسی: Weddad) یک فیلم است که در سال ۱۹۳۶ منتشر شد. از بازیگران آن می توان به ام کلثوم اشاره کرد.

پیشنهاد کاربران

وداد یعنی محبت کردن دوستی خوش اخلاق بددن

وداد : نام عربی پسرانه به معنی دوستی ، محبت

وداد : /vedād/ وداد ( عربی ) دوستی، محبت.

إِنَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا . سوره مریم آیه ( ۹۶ ) .

به زودی خداوندِ رحمان برای آنها که ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند، محبّتی قرار می دهد.


إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَنُ وُدًّا . سوره مریم آیه ( ۹۶ ) .

کسانی که ایمان آورده و کارهاى شایسته کرده‏ اند به زودى [خداى] رحمان براى آنان محبتی [در دلها] قرار می‏ دهد .


دوست داشتن ، دوست داشتنی

وداد یه اسم عربی هست به معنای عشقو و دوستی

وداد یک اسم دخترانه هست. البته بعضی جاها هم پسرانه استفاده میشه


کلمات دیگر: