[ویکی فقه] لفظ واسع در قرآن نه بار آمده و در هشت مورد وصف خدا قرار گرفته است. چنان که می فرماید:
۱. (وَ لِلّهِ المَشْرِقُ وَ الْمَغْرِبُ فَاَیْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللّهِ اِنَّ اللّهَ واسِعٌ عَلیمٌ). «مشرق و مغرب از آن خدا است به هر سو که رو کنید همان جا رو به خدا است خدا محیط و دانا است». ۲. (... اِنَّ رَبَّکَ واسِعُ المَغْفِرَةِ هُوَ اَعْلَمُ بِکُمْ اِذْ اَنْشَاَکُمْ مِنَ الاَرْضِ...). «آمرزش پروردگار تو وسیع است، او به شما آنگاه که شما را از زمین آفرید آگاه تر است».
معنا شناسی واسع
«واسع» از «وسع» گرفته شده که خلاف «ضیق» و تنگی است، قطعاً مقصود واقعی از «سعه» و «ضیق» با توجه به متعلق روشن می شود، در آیه نخست چون یادآور می شود به هر طرف رو کنید آنجا خدا است طبعاً مقصود از واسع احاطه وجودی خدا است، ولی در آیه دوم مقصود گسترش مغفرت الهی است، چنان که در آیات دیگر نیز وسعت ناظر به علم و یا فعل الهی است چنان که می فرماید: (... وَسِعَ کُلّ شَیء عِلماً). «دانش او به همه چیز احاطه دارد»، (... قَدْاَحاطَ بِکُلِّ شَیء عِلماً)، «از نظر دانش بر همه چیز احاطه دارد». (... رَحْمَتی وَسِعَتْ کُلَّ شَیء...)، «رحمت من همه چیز را فرا گرفته است».
[ویکی اهل البیت] لفظ واسع در قرآن نه بار آمده و در هشت مورد وصف خدا قرار گرفته است. چنان که می فرماید:
1. (وَ لِلّهِ المَشْرِقُ وَ الْمَغْرِبُ فَأَیْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللّهِ إِنَّ اللّهَ واسِعٌ عَلیمٌ).(بقره/115)
«مشرق و مغرب از آن خدا است به هر سو که رو کنید همان جا رو به خدا است خدا محیط و دانا است».
2. (...إِنَّ رَبَّکَ واسِعُ المَغْفِرَةِ هُوَ أَعْلَمُ بِکُمْ إِذْ أَنْشَأَکُمْ مِنَ الأَرْضِ...).(نجم/32)
«آمرزش پروردگار تو وسیع است، او به شما آنگاه که شما را از زمین آفرید آگاه تر است».
«واسع» از «وسع» گرفته شده که خلاف «ضیق» و تنگی است، قطعاً مقصود واقعی از «سعه» و «ضیق» با توجه به متعلق روشن می شود، در آیه نخست چون یادآور می شود به هر طرف رو کنید آنجا خدا است طبعاً مقصود از واسع احاطه وجودی خدا است، ولی در آیه دوم مقصود گسترش مغفرت الهی است، چنان که در آیات دیگر نیز وسعت ناظر به علم و یا فعل الهی است چنان که می فرماید:(...وَسِعَ کُلّ شَیء عِلماً).(طه/98): «دانش او به همه چیز احاطه دارد»، (...قَدْأَحاطَ بِکُلِّ شَیء عِلماً).(طلاق/12):«از نظر دانش بر همه چیز احاطه دارد».(...رَحْمَتی وَسِعَتْ کُلَّ شَیء...).(اعراف/156):«رحمت من همه چیز را فرا گرفته است»..
[ویکی الکتاب] معنی
وَاسِعٌ: دارای وسعت - آن بی نیازی که هر چه بذل کند ، ناتوان نمیشود ، و هر قدر بخواهد میتواند بذل کند(کلمه واسع در مورد خدای تعالی دلالت میکند بر اینکه خدای تعالی از هیچ فعلی و ایتائی ( دادنی ) ممنوع نیست
معنای کلمه واسع که یکی از اسامی خدای تعالی است و ماده...
معنی
سَّعَةِ: توانگری (در اصل به معنای حالتی در جسم است که با داشتن آن حالت اشیائی دیگر را در خود میگنجاند ، مانند سعه ظرف که هر چه بیشتر باشد آب بیشتر یا طعام بیشتر را در خود جای میدهد ، و لیکن به عنوان استعاره در غنی نیز استعمال میشود اما نه هر غنائی و از هر جهت...
معنی
سَعَتِهِ: توانگریش (در اصل به معنای حالتی در جسم است که با داشتن آن حالت اشیائی دیگر را در خود میگنجاند ، مانند سعه ظرف که هر چه بیشتر باشد آب بیشتر یا طعام بیشتر را در خود جای میدهد ، و لیکن به عنوان استعاره در غنی نیز استعمال میشود اما نه هر غنائی و از هر جه...
ریشه کلمه:
وسع (۳۲ بار)
سَعَة (به فتح س،ع) به معنی فراخی و گسترش است خواه در مکان باشد مثل . و خواه در حال مثل . تا آنکه در وسعت زندگی و ثروتمند است از ثروت خویش انفاق کند. و خواه در فعل باشد مثل . که رحمت خدا به هر چیز احاطه دارد. فعل «وَسِعَ یَسِعَ سِعَةً» لازم و متعدی هر دو به کار میرود مثل «وَسِعِ الْمَکانُ» یعنی مکان وسیع شد و مثل . حکومت خدا به آسمانها و زمین احاطه دارد. واسع: از اسماء حسنی به معنی صاحب سعه است یعنی علم، قدرت رحمت و فضل او وسیع است. آن در آیات نوعاً به معنی واسِعُ الْقُدْرَةِ و واسِعُ الْاِحاطَةِ آمده است. . به هر کجا رو کنید خدا در آنجاست خدا واسع الاحاطه و دانا است. . اگر فقیر باشند خدا از فضل خود بی نیازشان کند خدا قادر و دانا است. موسع: ثروتمند و آنکه در وسعت نعمت است گویند: «اَوْسَعَ ایساعاً» یعنی صاحب وسعت شد . به آنها متاع و مال دهید ثروتمند به اندازه خود و تنگدست به اندازه خویش. * . ایساع در آیه ظاهراً به معنی وسعت و گسترش دادن است و دلالت بر انبساط آسمان بلکه جهان دارد. راجع به این آیه در «اید» صحبت شده است. وسع: طاقت و توانائی. . خداوند هیچ کس را جز به قدر قدرت تکلیف نمیکند. این مضمون پنج بار در قرآن مجید تکرار شده و یک اصل کلی و مصدر هزاران مسائل فرعی است، دفعه دیگر به تعبیر . آمده است.