کلمه جو
صفحه اصلی

گل غنچه

فرهنگ اسم ها

اسم: گل غنچه (دختر) (فارسی) (طبیعت، گل) (تلفظ: gol qonče) (فارسی: گل غنچه) (انگلیسی: gol ghonche)
معنی: غنچه گل، غنچه ی گل، ( در قدیم ) گلگونه که زنان به روی خود می مالند، غازه، سرخاب

(تلفظ: gol qonče) غنچه‌ی گل ؛ (در قدیم) گلگونه که زنان به روی خود می‌مالند ، غازه ، سرخاب .


فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - غنچ. گل : بهر سوی گل غنچ. نوشخند ملک در میان همچو سرو بلند . ( فیضی ) ۲ - گلگونه که زنان برروی مالند غازه سرخاب

لغت نامه دهخدا

گل غنچه. [ گ ُ غ ُ چ َ / چ ِ ] ( اِ مرکب ) گول غنچه. ( حاشیه برهان قاطع چ معین ). غازه زنان است و آن چیزی باشد سرخ که بر روی مالند. ( برهان ) ( آنندراج ). گلگونه که بر روی مالند. ( غیاث ). سرخاب. || شیخ ابوالفیض فیاضی در مثنوی نل و دمن بمعنی غنچه گل آورده ودر این بیت میرخسرو نیز همین مراد است :
به هر سوی گل غنچه نوشخند
ملک در میان همچوسرو بلند.
( آنندراج ).


کلمات دیگر: