شيفتگي , شيدايي
هیام
عربی به فارسی
فرهنگ اسم ها
معنی: تشنه ی عشق، مجنون عشق، دوست داشتن، ویژگی یا حالت کسی که از فرط عشق و غیرعشق شوریده است و نمی داند به کجا میرود
(تلفظ: heyām) (عربی) دوست داشتن ، ویژگی یا حالت کسی که از فرط عشق و غیرعشق شوریده است و نمیداند به کجا میرود.
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
هیام. ( ع مص ) دوست داشتن. شوریده شدن کسی از عشق و غیر عشق که نداند به کجا میرود. || سخت تشنه شدن شتر. ( اقرب الموارد ). || ( ص ، اِ ) ج ِ هیماء. ( منتهی الارب ).
هیام. [ هَُ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ هیمی ̍. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). رجوع به هیمی ̍ وهیماء شود. شیفتگی و شوریدگی از عشق که به دیوانگی ماند یا نوعی از دیوانگی. ( آنندراج ) ( منتهی الارب ). دیوانگی از عشق. ( مهذب الاسماء ) ( اقرب الموارد ). || تشنگی زده اشتر. ( مهذب الاسماء ). || تشنگی سخت. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). || ( اِ ) تب شتر یا نوعی از بیماری ستور. ( آنندراج ) ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). || ریگ روان و پیوسته ریزان یا ریگستان خشک باریک خاک. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) ( آنندراج ). رجوع به هَیام شود.
هیام. [ هَُ ی ْ یا ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ هائم. رجوع به هائم شود. ( منتهی الارب ). دوست دارندگان و عشاق وسوسه زده. ( آنندراج ) ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || مردم وسوسه زده. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ).
هیام . (ع مص ) دوست داشتن . شوریده شدن کسی از عشق و غیر عشق که نداند به کجا میرود. || سخت تشنه شدن شتر. (اقرب الموارد). || (ص ، اِ) ج ِ هیماء. (منتهی الارب ).
هیام . [ هََ ](ع اِ) ریگ روان و پیوسته ریزان یا ریگستان خشک باریک خاک . (اقرب الموارد) (آنندراج ). ریگ نرم و باریک . (مهذب الاسماء). ج ، هُیُم . (منتهی الارب ) (آنندراج ).
هیام . [ هَُ ] (ع ص ، اِ) ج ِ هیمی ̍. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به هیمی ̍ وهیماء شود. شیفتگی و شوریدگی از عشق که به دیوانگی ماند یا نوعی از دیوانگی . (آنندراج ) (منتهی الارب ). دیوانگی از عشق . (مهذب الاسماء) (اقرب الموارد). || تشنگی زده اشتر. (مهذب الاسماء). || تشنگی سخت . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || (اِ) تب شتر یا نوعی از بیماری ستور. (آنندراج ) (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || ریگ روان و پیوسته ریزان یا ریگستان خشک باریک خاک . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (آنندراج ). رجوع به هَیام شود.
هیام . [ هَُ ی ْ یا ] (ع ص ، اِ) ج ِ هائم . رجوع به هائم شود. (منتهی الارب ). دوست دارندگان و عشاق وسوسه زده . (آنندراج ) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || مردم وسوسه زده . (منتهی الارب ) (آنندراج ).
پیشنهاد کاربران
اسم خودمم هیام است
هیام : هُیام - دیوانه وار عاشق .