کلمه جو
صفحه اصلی

لیان

فارسی به انگلیسی

luminous

فرهنگ اسم ها

اسم: لیان (دختر) (فارسی) (تلفظ: layān) (فارسی: لَيان) (انگلیسی: layan)
معنی: درخشان، تابان، فروغ آینه و تیغ، فروغ و روشنایی که در پی هم بدرخشند، [لَیان با واژه ی لیان/liyān / هم نویسه است، لیان: شهر قدیمی ایلامی، که آثاری از آن در تپه ای در کیلومتری جنوب بوشهر به دست آمده به زبان ایلامی است، ]، درخشنده، نام روستایی در نزدیکی بوشهر

(تلفظ: layān) (در قدیم) درخشان ، تابان .


فرهنگ فارسی

( صفت ) درخشان تابان : جمشید کیانی نه که خورشید لیانی کز نور عیانی همه رخ عین سنائی . ( خاقانی لغ. )
نام خال یعقوب پیغمبر

فرهنگ معین

(لَ یا ل ) (ص . ) درخشان ، تابان .

لغت نامه دهخدا

لیان. ( ع اِ ) ج ِ لین. ( منتهی الارب ).

لیان. [ ل َ ] ( ع مص ) لَین. لینة. نرم گردیدن. || ( اِمص ) فراخی و تازگی زندگانی. یقال : هو فی لیان من العیش ؛ ای فی خفض و دعة. ( منتهی الارب ).

لیان. [ ل ِ ] ( ع مص ) ملاینة. نرمی کردن با هم. نرم شدن. ( منتهی الارب ) ( تاج المصادر ).

لیان. [ ل َ ] ( ع مص ) لی . ( زوزنی ) ( تاج المصادر ). مدافعت کردن. ( تاج المصادر ). مداومت کردن وام. ( زوزنی ).

لیان. [ ل َ / ل ِ ] ( ص ) درخشان و تابان. ( برهان ). تابش دهنده و درخشان و بافروغ بود. ( صحاح الفرس ). مُضی ٔ. روشنائی و فروغی که از پی یکدیگر بدرخشد. ( برهان ). فروغ آینه بود و تیغ و چیزهای روشن. آتش دمنده و فروزان ، چنانکه از پس یکدیگر همی درخشد با روشنائی. ( نسخه ای از لغت نامه اسدی ) :
جمشید کیانی نه که خورشید لیانی
کز نور عیانی همه رخ عین سنائی.
خاقانی.
- لیان لیان ؛ مشعشع.
و رجوع به مدخل های لی لی زدن و لیان لیان و لپان لپان شود.

لیان. ( اِخ ) نام خال یعقوب پیغمبر. رجوع به حبیب السیر ج 1 صص 22-23 شود.

لیان . (اِخ ) نام خال یعقوب پیغمبر. رجوع به حبیب السیر ج 1 صص 22-23 شود.


لیان . (ع اِ) ج ِ لین . (منتهی الارب ).


لیان . [ ل َ ] (ع مص ) لَین . لینة. نرم گردیدن . || (اِمص ) فراخی و تازگی زندگانی . یقال : هو فی لیان من العیش ؛ ای فی خفض و دعة. (منتهی الارب ).


لیان . [ ل َ ] (ع مص ) لی ّ. (زوزنی ) (تاج المصادر). مدافعت کردن . (تاج المصادر). مداومت کردن وام . (زوزنی ).


لیان . [ ل َ / ل ِ ] (ص ) درخشان و تابان . (برهان ). تابش دهنده و درخشان و بافروغ بود. (صحاح الفرس ). مُضی ٔ. روشنائی و فروغی که از پی یکدیگر بدرخشد. (برهان ). فروغ آینه بود و تیغ و چیزهای روشن . آتش دمنده و فروزان ، چنانکه از پس یکدیگر همی درخشد با روشنائی . (نسخه ای از لغت نامه ٔ اسدی ) :
جمشید کیانی نه که خورشید لیانی
کز نور عیانی همه رخ عین سنائی .

خاقانی .


- لیان لیان ؛ مشعشع.
و رجوع به مدخل های لی لی زدن و لیان لیان و لپان لپان شود.

لیان . [ ل ِ ] (ع مص ) ملاینة. نرمی کردن با هم . نرم شدن . (منتهی الارب ) (تاج المصادر).


فرهنگ عمید

درخشان، تابان، فروزان، بافروغ: گردون ز برق تیغ چو آتش لیان لیان / کوه از غریو کوس چو کشتی نوان نوان (فرخی: ۳۳۰ ).

دانشنامه عمومی

لیان بندری عیلامی در خلیج پارس در نزدیکی بندر امروزی بوشهر معروف بوده است. لیان مکانی است که هومان نومنا برای کریریشا و هومبان معبدی بنا کرده بوده است. بعدها در حوالی ۱۲۵۰ قبل از میلاد در چغازنبیل معبدی برای وی نیز بنا شد.
http://en.wikipedia.org/wiki/Kiririsha
The Cambridge Ancient History، Vol II part ۲، p. ۴۰۵ ff; Vol I part ۲، p. ۶۶۳ ff.
کریریشا در زبان ایلامی به معنای الههٔ بزرگ بوده است و در ابتدا به نام بانوی لیان بوده است وی خیلی اوقات مادر بزرگ یا مادر مقدس خوانده شده است. به نظر می رسد که وی بیشتر در جنوب عیلام پرستیده می شده است.در حالی که خدایی دیگر به نام پینیکر مقام وی را در شمال داشته است.در حول ۱۸۰۰ قبل میلاد این دو خدا یکی می شوند.بعدها پرستش وی تا شهر سلئوسیا نیز گسترش یافت.

دانشنامه آزاد فارسی

از شهرهای معروف عیلامی که در کتیبه های عیلامی و اکدی و سومری از آن نام برده شده است. لیان همراه هوپشنو، کبناک، شوش، انشان، هوهنور، سیماش و اوان از مراکز فرهنگی و تجاری عیلام باستان شمرده می شد. جایگاه دقیق و موقعیت جغرافیایی لیان هنوز آشکار نیست، اما چون آن جا را بندر معرفی کرده اند و هیئت باستان شناسی فرانسه به سرپرستی پِزار در ۱۹۱۳ از اتلال ریشهر در نزدیکی بندر بوشهر، آجر نوشتۀ عیلامی شوتروک ناخونته را یافته است، بندر بوشهر را همان لیان باستان می پندارند؛ با این حال، هنوز اسنادی دقیق در دست نیست. لیان از مراکز مذهبی عیلام بود و معبد چندین خدا در آن جا قرار داشت. هومبان نومن عیلامی معبدی برای انجمنی از خدایان عیلام به نام پهاهوتپ در لیان ساخته بود. معابد الهۀ کیریرشا و خدای هومبان نیز در آن جا قرار داشت.

لی آن. لی، آن (۱۷۳۶ـ۱۷۸۴)(Lee, Ann)
عارفۀ انگلیسی. زن بی سوادی از اهالی منچستر بود که در ۱۷۵۸ به فرقۀ شیکرها، شاخه ای افراطی از کوئیکرها، پیوست و آن گاه مدعی شد که مسیح بازگشته و در جسم او حلول کرده است. در ۱۷۷۴ با هشت مرید خود راهی امریکا شد و نخستین شیکرنشین را در این کشور تأسیس کرد.

پیشنهاد کاربران

لیان اسم پسرانه اس

این اسم پسرونه اس اسم بچه های منم لیان و لیانا هستش عشقای زندگیمن

لیان در زبان کوردی به معنای آشیانه و لانه معنی میدهد.
در واقع لانه خود یک مسکنݪ موقتی و فصلیست ولی لیان مَسکن ی ابدیست

اسم دخترانه لیندا Linda اسم دخترانه لیندا با ریشه لاتین به معنی زیبا، خوشگل .

لیاندا : لیاندا اسم لری دخترانه به معنی مادر تابان و درخشنده . مادرزیبا .

در جواب مهسا خانم باید بگم که
دیدگاه شما کمی تا قسمتی اشتباه چراکه با این حساب اسمهای مثل حمیده، سعیده، مهدیه و غیره هم مناسب دخترا نیست بهرحال
لیان برای پسرا و لیانا برای دخترا مناسبتره ولی خب میشه واسه دخترا هم بکار برد لیان رو
ضمنا همونطورکه واضح میشه گفت این اسم یه جور اسم بین المللی و توی کشورهای زیادی از شرق تا غرب استفاده میشه

لیان بندری عیلامی در خلیج پارس در نزدیکی بندر امروزی بوشهر بوده است. لیان مکانی است که هومان نومنا برای کیریریشا و هومبان معبدی بنا کرده بوده است. بعدها در حوالی ۱۲۵۰ قبل از میلاد در چغازنبیل معبدی برای وی نیز بنا شد.
کیریریشا در زبان ایلامی به معنای الههٔ بزرگ بوده است و در ابتدا به نام بانوی لیان بوده است وی خیلی اوقات مادر بزرگ یا مادر مقدس خوانده شده است. به نظر می رسد که وی بیشتر در جنوب عیلام پرستیده می شده است. در حالی که خدایی دیگر به نام پینیکیر مقام وی را در شمال داشته است. در حول ۱۸۰۰ قبل میلاد این دو خدا یکی می شوند. بعدها پرستش وی تا شهر سلئوسیا نیز گسترش یافت.
منابع [ویرایش]
http://en. wikipedia. org/wiki/Kiririsha
The Cambridge Ancient History، Vol II part ۲، p. ۴۰۵ ff; Vol I part ۲، p. ۶۶۳ ff.
جستارهای وابسته [ویرایش]
کیریریشا
بندر بوشهر
رده ها: استان بوشهربندرها و لنگرگاه هاشهرستان بوشهرشهرهای باستانی متروک استان بوشهر
قس انگلیسی
Liyan is an Elamite port on Persian Gulf ( near modern - day Bushire, Iran ) , and first name of Kiririsha ( at one stage became the most important goddess of Elam, ranked second only to her husband the god, ) where she and Humban had a temple that was erected by Humban - Numena. There was later ( ca. 1250 BC ) a temple built to her at Chogha Zanbil. She was often called 'the Great', or 'the divine mother'. She seems to have been primarily worshipped in the south of Elam, as another goddess, Pinikir, held her position in the north. Eventually, by about 1800 BC, the two had merged and the cult of Kiririsha also came to be practised in Susiana.
[edit]References
The Cambridge Ancient History, Vol II part 2, p. 405 ff; Vol I part 2, p. 663 ff.
View page ratings
Rate this page
What's this?
Trustworthy
Objective
Complete
Well - written
I am highly knowledgeable about this topic ( optional )
Submit ratings
Categories: Ports and harbours of the Persian GulfPorts and harbours of IranBushehr County

لیان اسم پسرانه هست و گاهی برای دخترا هم میزارن اسم پسر من لیان هست.

لیان شهری لرنشین *بوشهر*
محله لر دهدشتی
محله لر برازجان
محله لر بهبهانی
محله لر زنگنه
محله لر شبانکاره

لیان : /layān/ 1 - لَیان ( در قدیم ) درخشان، تابان؛ 2 - فروغ آینه و تیغ؛ 3 - فروغ و روشنایی که در پی هم بدرخشند. [لَیان با واژه ی لیان/liyān / هم نویسه است. لیان: شهر قدیمی ایلامی، که آثاری از آن در تپه ای در 11 کیلومتری جنوب بوشهر به دست آمده به زبان ایلامی است. ] . اسم لیان در سایت ثبت احوال کشور برای نامگذاری دختران مجاز و مورد تایید است .

لیان اسم فارسی به معنی درخشان هست و اسم پسرانه هست یعنی پسر درخشان پسر خورشید و لیانا به واسطه الف دخترانه این اسم هست به معنی درخشان دختر خورشید و این اسم قدیم بوشهر هم هست چون شهر آفتابی و درخشانی بوده

این اسم پسرانه است. اسم دوست من لیان هستش.

لیان :
درخشنده ، نام روستایی در نزدیکی بوشهر .

لیان به معنی درخشنده اسم مشترک که هم برای پسر کاربرد داره و هم دختر

اسم لیان ب معنی درخشنده هستش، ، من اسم دخترم رو میخوام بذارم لیان، ، هم توی ثبت اسم دخترونس هم اینکه معنیش واسه دختر مناسبتره

کاملا دخترانه
حالا چون لیانا دختره، لیان حتما پسره؟؟؟؟؟؟
اصلا تلفظ و معنی این اسم به یک مرد میخوره؟؟؟؟

لیان اسم پسرانه هست و لیانا اسم دختررر

لیان بندری عیلامی در خلیج پارس در نزدیکی بندر امروزی بوشهر معروف بوده است. لیان مکانی است که هومان نومنا برای کیریریشا و هومبان معبدی بنا کرده بوده است. بعدها در حوالی ۱۲۵۰ قبل از میلاد در چغازنبیل معبدی برای وی نیز بنا شد.
کیریریشا در زبان ایلامی به معنای الههٔ بزرگ بوده است و در ابتدا به نام بانوی لیان بوده است وی خیلی اوقات مادر بزرگ یا مادر مقدس خوانده شده است. به نظر می رسد که وی بیشتر در جنوب عیلام پرستیده می شده است. در حالی که خدایی دیگر به نام پینیکیر مقام وی را در شمال داشته است. در حول ۱۸۰۰ قبل میلاد این دو خدا یکی می شوند. بعدها پرستش وی تا شهر سلئوسیا نیز گسترش یافت.
منابع [ویرایش]
http://en. wikipedia. org/wiki/Kiririsha
The Cambridge Ancient History، Vol II part ۲، p. ۴۰۵ ff; Vol I part ۲، p. ۶۶۳ ff.
جستارهای وابسته [ویرایش]
کیریریشا
بندر بوشهر
رده ها: استان بوشهربندرها و لنگرگاه هاشهرستان بوشهرشهرهای باستانی متروک استان بوشهر
قس انگلیسی
Liyan is an Elamite port on Persian Gulf ( near modern - day Bushire, Iran ) , and first name of Kiririsha ( at one stage became the most important goddess of Elam, ranked second only to her husband the god, ) where she and Humban had a temple that was erected by Humban - Numena. There was later ( ca. 1250 BC ) a temple built to her at Chogha Zanbil. She was often called 'the Great', or 'the divine mother'. She seems to have been primarily worshipped in the south of Elam, as another goddess, Pinikir, held her position in the north. Eventually, by about 1800 BC, the two had merged and the cult of Kiririsha also came to be practised in Susiana.
[edit]References
The Cambridge Ancient History, Vol II part 2, p. 405 ff; Vol I part 2, p. 663 ff.
View page ratings
Rate this page
What's this?
Trustworthy
Objective
Complete
Well - written
I am highly knowledgeable about this topic ( optional )
Submit ratings
Categories: Ports and harbours of the Persian GulfPorts and harbours of IranBushehr County

لیان اسمی پسرانه که در کشور آلمان از اسامی پر طرفدار هست


کلمات دیگر: