کلمه جو
صفحه اصلی

هیطل

فرهنگ فارسی

روباه گروهی از اندک مردم که با آنها غزا نمایند

لغت نامه دهخدا

هیطل. [ هََ طَ ] ( ع اِ ) روباه. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( مهذب الاسماء ). ثعلب. ( اقرب الموارد ). || گروهی اندک از مردم که با آنها غزا نمایند. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ).

هیطل. [ هََ طَ ] ( اِخ ) نام بلاد ماوراءالنهر است از بخارا و سمرقند و خجند و مابین اینها. ( معجم البلدان ). || اهل طخرستان. || قومی از ترک و خلج.( منتهی الارب ) ( آنندراج ). || قومی از هند که ایشان را شوکت و منزلتی بود. هیاطل و هیاطله مانند آن است. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( اقرب الموارد ).

هیطل . [ هََ طَ ] (اِخ ) نام بلاد ماوراءالنهر است از بخارا و سمرقند و خجند و مابین اینها. (معجم البلدان ). || اهل طخرستان . || قومی از ترک و خلج .(منتهی الارب ) (آنندراج ). || قومی از هند که ایشان را شوکت و منزلتی بود. هیاطل و هیاطله مانند آن است . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد).


هیطل . [ هََ طَ ] (ع اِ) روباه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (مهذب الاسماء). ثعلب . (اقرب الموارد). || گروهی اندک از مردم که با آنها غزا نمایند. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد).



کلمات دیگر: