کلمه جو
صفحه اصلی

هیدکر

فرهنگ فارسی

زن بسیار گوشت زن جوان شکرف اندام نیکو کرشمه

لغت نامه دهخدا

هیدکر. [ هََ دَ ک ُ ] ( ع ص ) زن بسیارگوشت. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). زن جوان شگرف اندام نیکوکرشمه. ( اقرب الموارد ). هیدکور. هیدکورة. ( اقرب الموارد ). || لبن خاثر. ( اقرب الموارد ). شیر دفزک. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ). رجوع به هیدکور شود.


کلمات دیگر: