صورتی و تلفظی محلی از کلمه هستند
هیند
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
هیند. [ ی َ ] ( فعل ) صورتی و تلفظی محلی از کلمه هستند :
گفت یارب گر تو را خاصان هیند
که مبارک دعوت و فرخ پیند.
هیند. ( اِخ ) هند است که هندوستان باشد. ( آنندراج ) ( برهان ). رجوع به هندوستان شود.
گفت یارب گر تو را خاصان هیند
که مبارک دعوت و فرخ پیند.
مولوی.
هیند. ( اِخ ) هند است که هندوستان باشد. ( آنندراج ) ( برهان ). رجوع به هندوستان شود.
هیند. (اِخ ) هند است که هندوستان باشد. (آنندراج ) (برهان ). رجوع به هندوستان شود.
هیند. [ ی َ ] (فعل ) صورتی و تلفظی محلی از کلمه ٔ هستند :
گفت یارب گر تو را خاصان هیند
که مبارک دعوت و فرخ پیند.
گفت یارب گر تو را خاصان هیند
که مبارک دعوت و فرخ پیند.
مولوی .
دانشنامه عمومی
هیند (دهانه). هیند (دهانه) یک دهانه برخوردی در ماه است.
این دهانه ۱ دهانه اقماری دارد.
این دهانه ۱ دهانه اقماری دارد.
wiki: هیند (دهانه)
کلمات دیگر: