جستن گنج طلب گنج : آب نه و بحر شکوهی کنم جغد نه و گنج پژوهی کنم . ( مخزن الاسرار )
گنج پژوهی
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
گنج پژوهی. [ گ َ پ َ / پ ُ ] ( حامص مرکب ) پژوهیدن و جستن گنج. گنج طلبی :
آب نه وبحرشکوهی کنم
جغد نه و گنج پژوهی کنم.
آب نه وبحرشکوهی کنم
جغد نه و گنج پژوهی کنم.
نظامی ( مخزن الاسرار ص 171 ).
کلمات دیگر: