کلمه جو
صفحه اصلی

گنبدخانه

فارسی به انگلیسی

vault

لغت نامه دهخدا

گنبدخانه. [ گُم ْ ب َ ن َ / ن ِ ] ( اِ مرکب ) خانه ای که دارای گنبد باشد. خانه ای که به شکل گنبد باشد :
همه ره پای کوبان می شد آن ماه
بدینسان تا به گنبدخانه ٔشاه.
نظامی.
سمیعی که در دهلیز سمع از گنبدخانه وهم و خیال صدای منادی عظمتش نتوان شنید. ( مرزبان نامه ص 1 ).

دانشنامه عمومی

گنبدخانهها گاهی چون کوشکی تک و آزاد (بی مردگرد) برای مسجد ساخته می شد (مسجد جامع بروجرد، مسجد جامع گلپایگان پیش از گسترش و بسیاری دیگر...) و گاهی مردگرد پیرامون آن (که می توانست به جای پشت بند رانش گنبد را به خوبی بگیرد) ساخته می شد. سه بخش مردگرد (در یک اشکوب و گاهی در دو نیم اشکوب یا به گونهٔ کمر پوش)، ویژهٔ زنان بود و از بخش پشت محراب آن بیشتر برای نگهداری قرآن بهره می گرفتند، یکی از نمونه های خوب این گونه گنبدخانه ها شبستان کهن مسجد میدان ساوه است که به روزگار صفویان محرابی زیبا با گچتراش رنگین بر آن افزوده اند (که خوشبختانه تا کنون مانده و آسیب چندانی ندیده، اما محراب زیبای دیگری که در گنبدخانه مسجد جامع همان شهر است گزند بسیار دیده، پاره ای از گچتراش آن را کنده و دزدیده اند). پیشان یا ایوان که بر گیرهٔ آن گیری یا ایوان تابستانی بوده، در سوی یسار و پشت به آفتاب ساخته میشده نیز ته رنگ در خوری برای برگزاری نماز داشته، چون سه بر آن دیوار بسته و یک بر آن باز است و اگر درگاهی در دیوار رو به قبلهٔ آن باز بوده، به سادگی آن را می بستند تا جای محراب را بگیرد (مسجد نیریز، مسجد گناباد، مسجد فردوس و دیر زمانی پس از آن ها مسجد علیشاه گیلانی).


کلمات دیگر: