کلمه جو
صفحه اصلی

نمایه

فارسی به انگلیسی

configuration, exhibit, exhibition, figure, index, layout, prelude, scheme, sign

فارسی به عربی

دلیل

مترادف و متضاد

index (اسم)
راهنما، نما، فهرست، شاخص، فهرست راهنما، علامت، سبابه، نمایه، جاانگشتی، راهنمای موضوعات، فهرست مواد

profile (اسم)
مقطع عرضی، مقطع، نمایه، نیمرخ، خط نیمرخ، برش عمودی، نقشه برش نما، عکس نیم رخ

psychograph (اسم)
مقطع عرضی، نمایه، برش عمودی، نقشه برش نما، عکس نیم رخ

فرهنگ فارسی

مانند . نمونه .

[ریاضی] عدد یا علامتی که در سمت چپ یا راست و در بالا یا پایین عضوی از یک مجموعه یا جمله‌ای از دنباله نوشته می‌شود تا آن را از بقیۀ اعضا متمایز کند [عمومی] فهرست الفبایی نام‌ها و موضوع‌ها و عنوان‌ها و غیره که معمولاً در آخر کتاب می‌آید


فرهنگ معین

(نَ یِ ) (اِ. ) فهرستی (از آگاهی های کتاب شناسی یا مراجع و مآخذ ) که معمولاً براساس حروف الفبایی در پایان یا آغاز کتابی مرتب شده باشد.

لغت نامه دهخدا

نمایه. [ ن ُ / ن ِ / ن َ ی َ / ی ِ ] ( اِ ) مانند. نمونه.
- هم نمایه ؛ همانند. هم نشین. همراه. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ) :
ای همه ساله هم نمایه دیو
بوده از بهر طَمْع دایه دیو.
سنائی ( از انجمن آرا ) ( از آنندراج ).
|| شکل. تصویر. نقشه. نمایش. ( ناظم الاطباء ).

دانشنامه عمومی

نمایه (به انگلیسی: Index)، فهرستی از موضوع ها و واژه های مهم، اساسی، نام ها و دیگر مطالب یک یا چند کتاب، مقاله های مجله ها یا سایر منابع اطلاعاتی با ارجاع جاینما به منابع یا صفحه های آنهاست که این مطالب در آن ها واقع شده است. در واقع نمایه خط ارتباطی بین منابع اطلاعاتی و استفاده کننده یا کاربر است. نخستین گام در تعیین موضوع مدرک، شناخت نوع و دامنه مطالب مدرک و تحلیل موضوعی آن توسط نمایه ساز است.
نمایه سازی کتاب
نمایه سازی نشریات ادواری
نمایه سازی اینترنت و وب
نمایه سازی همارا
نمایه سازی آزاد
نمایه سازی کلیدواژه ای
نمایه سازی درون بافتی و برون بافتی
نمایه سازی گردان
تعریف نمایه:راهنمای دستیابی به اطلاعات ریز در یک منبع که دارای نظم الفبایی برای تسریع جستجو هستند. نمایه ها می توانند به دو دسته تقسیم شوند:
هدف از تحلیل موضوعی مدرک اصولاً گزینش و تخصیص اصطلاحات موضوعی متناسب با مدارک است که محتوای موضوعی مدرک را بیان نماید. مفاهیم مربوط به هر مدرک معمولاً بین ۱۰ تا ۲۰ واژه یا عبارت را شامل می شود که امکان ترتیب آن ها در قالب سرعنوان های موضوعی همواره به اشکال مواجه بوده است که تنها راه جبران این نقیصه جانشین کردن واژه های ترکیبی با تکواژه ها است. سرعنوان های موضوعی هم به عنوان زبان نمایه سازی عمل می کند و هم به عنوان زبان بازیابی برای کاربرانی که قصد دارند منابعی در حوزهای موضوعی خاص بازیابی نمایند. طبق استاندارد نمایه سازی بریتانیا، نمایه سیاهه نظام یافته مدخل هایی است که به منظور کمک به استفاده کنندگان در جایابی اطلاعات یک مدرک ساخته می شود.
در زبان فارسی امروز واژه نمایه توسط فرهنگستان زبان و ادب پارسی معادل واژه انگلیسی "Index" انتخاب شده است. واژه "Index" در اصل از واژه لاتینی "Indicate" به معنای نشان دادن و خاطر نشان کردن مشتق شده است (نوروزی، ۱۳۸۰).

نمایه (ابهام زدایی). نمایه فهرستی از موضوع هاست؛ همچنین ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد:
نمایه کتاب شناختی
نمایه استنادی
نمایه سازی در موتورهای جستجو

شاخص، ایندکس


فرهنگستان زبان و ادب

{index} [ریاضی، عمومی] [ریاضی] عدد یا علامتی که در سمت چپ یا راست و در بالا یا پایین عضوی از یک مجموعه یا جمله ای از دنباله نوشته می شود تا آن را از بقیۀ اعضا متمایز کند [عمومی] فهرست الفبایی نام ها و موضوع ها و عنوان ها و غیره که معمولاً در آخر کتاب می آید

پیشنهاد کاربران

نَمایه. ( ریاضیات ) عدد یا علامتی که در سمت چپ یا راست و در بالا یا پائین عضوی از یک مجموعه یا جمله ای از دُنباله نوشته می شود تا آن را از بقیهٌ اعضا متمایز نماید. ( عمومی ) فهرست الفبائی نامها و موضوعها و عنوانها و غیره که معمولاً در آخر کتاب می آید.
مترادفِ این واژه در زبان انگلیسی «Index» ( ایندکس ) می باشد.

یک: زیرنمایه، پایین نمایه، زیروَند، پایین وَند؛ دو: رونمایه، بانمایه، رووَند، بالاوَند


کلمات دیگر: