کلمه جو
صفحه اصلی

تغیر کردن


مترادف تغیر کردن : برافروخته شدن، تندی کردن، خشمگین شدن، خشم گرفتن، غضبناک شدن، دگرگون شدن، تغییر کردن، تغییر یافتن

مترادف و متضاد

۱. برافروخته شدن، تندی کردن، خشمگین شدن، خشم گرفتن، غضبناک شدن
۲. دگرگون شدن، تغییر کردن، تغییر یافتن


فرهنگ فارسی

( مصدر ) خشمگین شدن بر عصبانی گشتن .

لغت نامه دهخدا

تغیر کردن. [ ت َ غ َی ْ ی ُ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) دگرگون شدن. برگردیدن. تبدیل یافتن : تا... منوچهربن قابوس... آن عهد که او را بسته است... نگاه دارد و چیزی از آن تغیر نکند، من دوست او باشم. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 132 ).
او خدایست تعالی ملک الملک قدیم
که تغیر نکند ملکت جاویدانش.
سعدی.
تا نکند وفای تو در دل من تغیری
چشم بخود نمیکنم تا چه رسد به دیگری.
سعدی.

پیشنهاد کاربران

دیگر شدن ، تغییر یافتن


کلمات دیگر: