کلمه جو
صفحه اصلی

استوایی


برابر پارسی : گرمسیری

فارسی به انگلیسی

equatorial, tropical, tropics

فارسی به عربی

استوائی

عربی به فارسی

استوايي , نواحي گرمسيري بين دومدارشمال وجنوب استوا , گرمسيري , مدارراس السرطان , مدارراس الجدي حاره , گرمسير


مترادف و متضاد

equatorial (صفت)
استوایی

فرهنگ فارسی

( صفت ) منسوب به استوا آن چیز یا آن کس که وابسته بمنطقه های گرمسیر دورادور خط استوا باشد .
منسوب باستوا

منسوب باستوا

لغت نامه دهخدا

استوائی. [ اِ ت ِ ] ( ص نسبی ) منسوب به استوا. منسوب به خط استوا.

استوائی. [ اُ ت ُ ] ( ص نسبی ) منسوب به استوا، کوره نیشابور. گروهی از علماء بدین نسبت شهرت دارند از آن جمله ابوجعفر محمدبن بسطام بن الحسن الاستوائی متولی قضاء نیشابور، متوفی بسال 432 هَ.ق. و عمربن عقبة الاستوائی النیشابوری از اصحاب عبداﷲبن المبارک. و او از اصحاب ابن المبارک مانند وهب بن زمعة و سلمةبن سلیمان روایت دارد و از او محمدبن عبدالوهاب الفراء و محمدبن اشرس السلمی حدیث کند. ( معجم البلدان از حاکم ابوعبداﷲ در تاریخ نیشابور ). و صاعدبن محمد نیشابوری استوائی. ( تاریخ بغداد ج 9 ص 344 ).

استوائی . [ اِ ت ِ ] (ص نسبی ) منسوب به استوا. منسوب به خط استوا.


استوائی . [ اُ ت ُ ] (ص نسبی ) منسوب به استوا، کوره ٔ نیشابور. گروهی از علماء بدین نسبت شهرت دارند از آن جمله ابوجعفر محمدبن بسطام بن الحسن الاستوائی متولی قضاء نیشابور، متوفی بسال 432 هَ .ق . و عمربن عقبة الاستوائی النیشابوری از اصحاب عبداﷲبن المبارک . و او از اصحاب ابن المبارک مانند وهب بن زمعة و سلمةبن سلیمان روایت دارد و از او محمدبن عبدالوهاب الفراء و محمدبن اشرس السلمی حدیث کند. (معجم البلدان از حاکم ابوعبداﷲ در تاریخ نیشابور). و صاعدبن محمد نیشابوری استوائی . (تاریخ بغداد ج 9 ص 344).


جدول کلمات

حاره

پیشنهاد کاربران

استوایی

استوایی یعنی چی



کلمات دیگر: