کلمه جو
صفحه اصلی

مدافعه


مترادف مدافعه : پایداری، پشتیبانی، دفاع، دفع، مقاومت ، حمایت، جانب داری

متضاد مدافعه : تهاجم، هجمه

برابر پارسی : نبرد، جنگ، پیکار، آورد

فارسی به انگلیسی

plea, defence, apologia

defence


apologia


فارسی به عربی

التماس , دفاع

مترادف و متضاد

پایداری، پشتیبانی، دفاع، دفع، مقاومت ≠ تهاجم، هجمه


defense (اسم)
دفاع، حمایت، مدافعه، پدافند، محافظت، استحکامات

apology (اسم)
عذرخواهی، پوزش، مدافعه، اعتذار

justification (اسم)
مدافعه، توجیه، دلیل اوری

defence (اسم)
مدافعه، پدافند، محافظت، استحکامات

۱. پایداری، پشتیبانی، دفاع، دفع، مقاومت ≠ تهاجم، هجمه
۲. حمایت، جانبداری


فرهنگ فارسی

یکدیگررا راندن ودورکردن، دفاع کردن
(مصدر ) ۱- همدیگر را راندن و دور کردن دفاع کردن : از بیم جان دلها بر مرگ نهاده بمدافعه و مقابله بایستادند . ۲ - حمایت و جانبداری کردن از کسی جمع : مدافعات .

فرهنگ معین

(مُ فِ عَ یا عِ ) [ ع . مدافعة ] (مص م . ) ۱ - یکدیگر را راندن و دور کردن . ۲ - دفاع کردن .

لغت نامه دهخدا

مدافعه. [ م ُ ف َ / ف ِ ع َ / ع ِ ]( از ع اِمص ) مدافعة. مدافعت. رجوع به مدافعت شود.

مدافعة. [ م ُ ف َ ع َ ] (ع مص ) دارادار کردن حق کسی را. (صراح چ تهران ص 198 ذیل مدخل دفع، از یادداشت مؤلف ) (منتهی الارب ) (از آنندراج ). مماطله نمودن . (ناظم الاطباء). مماطله کردن به حق کسی . (از متن اللغة) (از اقرب الموارد). || از کسی دفعکردن . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ص 87). دفاع . (زوزنی ). دور کردن از کسی . (منتهی الارب ) (از متن اللغة). انتصار و یاری کردن شخص را و از او دفاع کردن . (از اقرب الموارد). || همدیگر را راندن . (منتهی الارب ).دفع کردن . (از متن اللغة). || مزاحمة. (متن اللغة) (اقرب الموارد). مصادمه . (یادداشت مؤلف ). || دور کردن مردم را از موضع هلاک . (از متن اللغة) (از اقرب الموارد). رنج و آزار از کسی دور کردن . (از اقرب الموارد). || مولع شدن و فرورفتن شخص در کاری . (از متن اللغة) (از اقرب الموارد).


پیشنهاد کاربران

یکدیگر را راندن
با یکدیگر ستیز کردن

ایستادگی در برابر آنچه باحقوق شما متجاوز ویا غاصب اند.


کلمات دیگر: