نگران کردن
فارسی به انگلیسی
dishearten, dismay, disquiet, disturb, fret, key, oppress, perturb, trouble, worry
فارسی به عربی
الم , قلق ، إرْباک
مترادف و متضاد
دلتنگ کردن، غمگین شدن، نگران شدن، نگران کردن
نگران شدن، نگران کردن، عذاب دادن، زحمت دادن، درد سر دادن، مخل اسایش شدن، جوش زدن و خودخوری کردن
کلمات دیگر: