کلمه جو
صفحه اصلی

تقلید کردن


مترادف تقلید کردن : پیروی کردن، تبعیت کردن، مقلد شدن، ادای کسی را در آوردن، کار کسی را الگو قرار دادن

برابر پارسی : والوچانیدن

فارسی به انگلیسی

copy, echo, emulate, follow, pattern, imitate, to imitate

to imitate


copy, echo, emulate, follow, pattern, imitate


فارسی به عربی

فعل , قلد , مقلد

مترادف و متضاد

assume (فعل)
فرض کردن، وانمود کردن، بخود بستن، گرفتن، بعهده گرفتن، انگاشتن، بخود گرفتن، پنداشتن، تقبل کردن، تظاهر کردن، تقلید کردن

simulate (فعل)
وانمود کردن، تشبیه کردن، بخود بستن، تظاهر کردن، تقلید کردن، مانند بودن، شبیه سازی کردن، شباهت داشتن به

imitate (فعل)
تقلید کردن، کپیه کردن

mimic (فعل)
تقلید کردن، مسخرگی کردن

emulate (فعل)
تقلید کردن، رقابت کردن با، برابری جستن با، هم چشمی کردن با، پهلو زدن

pattern (فعل)
تقلید کردن، همتا بودن، نقشه یا طرح ساختن، به عنوان الگو بکار بردن

پیروی کردن، تبعیت کردن


مقلد شدن


ادای کسی‌را در آوردن


کار کسی را الگو قرار دادن


۱. پیروی کردن، تبعیت کردن
۲. مقلد شدن
۳. ادای کسیرا در آوردن
۴. کار کسی را الگو قرار دادن


فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱ - پیروی کردن . ۲ - عمل کردن بفتوای مجتهد . ۳ - حرکت و طرز تکلم کسی را نشان دادن .

لغت نامه دهخدا

تقلید کردن. [ ت َ ک َ دَ ]( مص مرکب ) پیروی کردن و متابعت نمودن و نقل کردن و از روی ساخت دیگری چیزی را ساختن و اقتدا کردن به طریقه و روش کسی. ( ناظم الاطباء ). رجوع به تقلید شود.

پیشنهاد کاربران

ب زبان عامیانه ک تازگی خیلی رایج شده
میشه گف�اسکی رفتن ( تقلید کردن ) �


کلمات دیگر: