کلمه جو
صفحه اصلی

بطون


مترادف بطون : بطن ها، نهان، پوشیدگی، نهفتگی، نهان شدن ، شکم ها، رحم ها، زهدان ها

متضاد بطون : ظهور

فارسی به انگلیسی

interior or secret part, bedrock


مترادف و متضاد

نهان، پوشیدگی، نهفتگی


نهان شدن


بطن‌ها ≠ ظهور


۱. بطنها
۲. نهان، پوشیدگی، نهفتگی
۳. نهان شدن ≠ ظهور
۴. شکمها
۵. رحمها، زهدانها


فرهنگ فارسی

جمع بطن
( اسم ) جمع بطن یا بطون دماغ . ( اسم ) حفره هایی که در قسمتهای داخلی مراکز عصبی در نقاط مختلف وجود دارد که بترتیب عبارتند از : ۱- بطن ۱ که در قسمت داخلی و میانی یکی از نیمکره های طرفی مخ قرار دارد . ۲- بطن ۲ قرین. بطن ۳ است و در یکی از نیمکره های طرفی مخ مقابل بطن ۱ قرار دارد . ۳- بطن ۴/۳ در قاعد. مخ بین دو جسم بصری قرار دارد . ۴- بطن ۴ بین پل دماغی و بصل النخاع و پایه های مغز قرار دارد . یا بطون دماغی . شکمچه های مغز
نهان شدن . پنهان شدن چیزی . یا از خواص کسی شدن . یا ماخوذ از تازی درون چیزی . یا پوشیدن و پوشیدگی .

فرهنگ معین

(بُ ) [ ع . ] (مص ل . ) نهان شدن .
( ~. ) [ ع . ] ( اِ. ) جِ بطن .

(بُ) [ ع . ] (مص ل .) نهان شدن .


( ~.) [ ع . ] ( اِ.) جِ بطن .


لغت نامه دهخدا

بطون. [ ب ُ ] ( ع مص ) نهان شدن. ( ترجمان علامه جرجانی ص 27 ) ( تاج المصادر بیهقی ) ( اقرب الموارد ). پنهان شدن چیزی. ( ناظم الاطباء ). || از خواص کسی شدن. ( تاج المصادر بیهقی ). || پوشیدن و پوشیدگی. ( غیاث ). || ( اِ ) درون چیزی. ( از ناظم الاطباء ).

بطون. [ ب ُ ] ( ع اِ ) ج ِ بَطن. ( ناظم الاطباء ) ( ترجمان علامه جرجانی ص 27 ). ج ِ بطن. شکم ها و بطن ها. ( از فرهنگ نظام ). ج ِ بطن ، شکم. ( از آنندراج ) ( غیاث ).گرسنگی عمارت باطن کند و سیرخوردگی عمارت بطون. ( ازکشف المحجوب ). و بطون جوشیده زمره خلایق بزمزمه نفرین لب گشودند. ( دره نادره چ 1341 هَ. ش. انجمن آثار ملی ص 678 ). || درونها. باطن ها : اعوان اسلام بر پی کفار میرفتند و ایشان را در متون هضاب و بطون شعاب می کشتند. ( ترجمه تاریخ یمینی ).
- بطون الاوراق ؛ کتابها. ( دزی ج 1 ص 97 ).
- بطون دفاتر ؛ متون صحایف :... و بطون دفاتر و متون صحایف بذکر ایام و اقوال و افعال ایشان آراسته کرد. ( ترجمه تاریخ یمینی ).
- بطون دماغ ؛ حفره هایی که در قسمتهای داخلی مراکز عصبی در نقاط مختلف وجود دارد که بترتیب عبارتند از: 1- بطن یک که در قسمت داخلی و میانی یکی از نیمکره های طرفی مخ قرار دارد. 2- بطن دو قرنیه بطن سه است و در یکی از نیمکره های طرفی مخ مقابل بطن یک قرار دارد. 3- بطن سه در قاعده مخ بین دو جسم بصری قرار دارد. 4- بطن چهار بین پل دماغ و بصل النخاع و پایه های مغز قرار دارد. ( فرهنگ فارسی معین ).
- بطون دماغی ؛ شکمچه های مغز. ( واژه های نو فرهنگستان ایران ). بطن دماغی . ( دزی ج 1 ص 97 ):و از درازی دماغ سه تجویف است و طبیبان آنرا بطون دماغی گویند و هریک اندر پهنا به دو بخش است. ( ذخیره ٔخوارزمشاهی ).

بطون . [ ب ُ ] (ع اِ) ج ِ بَطن . (ناظم الاطباء) (ترجمان علامه ٔ جرجانی ص 27). ج ِ بطن . شکم ها و بطن ها. (از فرهنگ نظام ). ج ِ بطن ، شکم . (از آنندراج ) (غیاث ).گرسنگی عمارت باطن کند و سیرخوردگی عمارت بطون . (ازکشف المحجوب ). و بطون جوشیده زمره ٔ خلایق بزمزمه ٔ نفرین لب گشودند. (دره ٔ نادره چ 1341 هَ . ش . انجمن آثار ملی ص 678). || درونها. باطن ها : اعوان اسلام بر پی کفار میرفتند و ایشان را در متون هضاب و بطون شعاب می کشتند. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ).
- بطون الاوراق ؛ کتابها. (دزی ج 1 ص 97).
- بطون دفاتر ؛ متون صحایف : ... و بطون دفاتر و متون صحایف بذکر ایام و اقوال و افعال ایشان آراسته کرد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ).
- بطون دماغ ؛ حفره هایی که در قسمتهای داخلی مراکز عصبی در نقاط مختلف وجود دارد که بترتیب عبارتند از: 1- بطن یک که در قسمت داخلی و میانی یکی از نیمکره های طرفی مخ قرار دارد. 2- بطن دو قرنیه ٔ بطن سه است و در یکی از نیمکره های طرفی مخ مقابل بطن یک قرار دارد. 3- بطن سه در قاعده ٔ مخ بین دو جسم بصری قرار دارد. 4- بطن چهار بین پل دماغ و بصل النخاع و پایه های مغز قرار دارد. (فرهنگ فارسی معین ).
- بطون دماغی ؛ شکمچه های مغز. (واژه های نو فرهنگستان ایران ). بطن دماغی . (دزی ج 1 ص 97):و از درازی دماغ سه تجویف است و طبیبان آنرا بطون دماغی گویند و هریک اندر پهنا به دو بخش است . (ذخیره ٔخوارزمشاهی ).


بطون . [ ب ُ ] (ع مص ) نهان شدن . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ص 27) (تاج المصادر بیهقی ) (اقرب الموارد). پنهان شدن چیزی . (ناظم الاطباء). || از خواص کسی شدن . (تاج المصادر بیهقی ). || پوشیدن و پوشیدگی . (غیاث ). || (اِ) درون چیزی . (از ناظم الاطباء).


فرهنگ عمید

بطن#NAME?


مخفی شدن؛ پنهان شدن؛ نهان شدن.


= بطن
مخفی شدن، پنهان شدن، نهان شدن.

دانشنامه آزاد فارسی

بُطون
(جمعِ بَطن، به معنی شکم و بخش نهان هر چیزی) اصطلاحی عرفانی. عارفان از آن جا که برای عالم وجودی مستقل در کنار وجود حضرت حق قائل نیستند، و تمامیِ عوالم را ظهور آن ذات واحد می دانند، ذات را واقع و بطنِ عالم، و عالم را ظاهر و مجلای ذات می شمارند. از این رو، بطن به معنیِ حقْ بدون درنظر گرفتن خلق آمده است. عبارت عرفانی «اگر خلق به حاقّ بطن فرورود/بازگردد، همان حق است»، اشاره به همین نکته دارد.

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی بُطُونِ: شکمهای
ریشه کلمه:
بطن (۲۵ بار)

شکم. جمع آن بطون است (مفردات) ، آنگاه که شما در شکم‏های مادران جنین بودید. بطن به معنی نهان و ظهر به معنی آشکار است، و این معنی با معنی اصلی آن که شکم است بی تناسب است بی تناسب نیست ،به فواحش آنچه آشکار است و آنچه نهان نزدیک است و آنچه نهان نزدیک نشوید.

پیشنهاد کاربران

نسل ها.
یا بُطون لاحِقه ینی نسل هایه جدید یا بعدی.


کلمات دیگر: