کلمه جو
صفحه اصلی

تفتن


مترادف تفتن : تافتن، گرم شدن، سرخ شدن، گداختن، گداخته شدن

فارسی به انگلیسی

heat

مترادف و متضاد

تافتن، گرم شدن


سرخ‌شدن، گداختن، گداخته شدن


۱. تافتن، گرم شدن
۲. سرخشدن، گداختن، گداخته شدن


فرهنگ معین

(تَ تَ ) [ ع . ] (مص ل . ) ۱ - گرم شدن . خشمناک گردیدن . ۲ - گداخته شدن در آتش .

لغت نامه دهخدا

تفتن. [ ت َ ت َ ] ( مص ) مخفف تافتن است که گرم شدن و یکدیگر را گرم گردانیدن باشد. ( برهان ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ) :
چو از روز رخشنده نیمی برفت
دل هر دو جنگی ز کینه بتفت.
فردوسی.
جز از دیدنی چیز دیگر نرفت
میان من و اوخود آتش بتفت.
فردوسی.
روز سخت گرم شد و ریگ بتفت. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 493 ).
ز تیغش همی دشت و گردون بتفت
ز بانگش همی کوه و هامون بکفت.
اسدی.
|| شتافتن و دویدن و خرامیدن. ( ناظم الاطباء ) :
چوزال سپهبد ز پهلو برفت
دمادم سپه روی بنهاد تفت.
فردوسی.
و رجوع به تافتن و تابیدن و تفت و تفته و تاب شود.

فرهنگ عمید

تافتن۲#NAME?


= تافتن۲


کلمات دیگر: