مترادف مختصر کردن : کوتاه کردن، خلاصه کردن، تلخیص کردن متضاد مختصر کردن : مطول کردن، اطناب دادن، طول و تفصیل دادن
abbreviate (فعل)مختصر کردن، کوتاه کردنabridge (فعل)مختصر کردن، کوتاه کردن، خلاصه کردنbrief (فعل)مختصر کردن، کوتاه کردن، خلاصه کردن، اگاهی دادنshorten (فعل)کاستن، مختصر کردن، کوتاه کردنsimplify (فعل)مختصر کردن، سبک کردن، تسهیل کردن، ساده کردن، اسان تر کردن
( مصدر ) کوتاه کردن مطلبی و سخنی را : مختصرکردم چو آمد ده پدید خود نبود آن ده ره دیگر گزید . ( مثنوی )