کلمه جو
صفحه اصلی

تفقد


مترادف تفقد : التفات، تلطف، دلجویی، دل نوازی، مهربانی، نواخت، بازجست، واجست، دل جویی کردن، نواختن

برابر پارسی : دلجویی، مهرورزی، نوازش

فارسی به انگلیسی

patronage, sympathy, kindness

sympathy, kindness


patronage


مترادف و متضاد

التفات، تلطف، دلجویی، دل‌نوازی، مهربانی، نواخت


بازجست، واجست


دل‌جویی کردن، نواختن


۱. التفات، تلطف، دلجویی، دلنوازی، مهربانی، نواخت
۲. بازجست، واجست
۳. دلجویی کردن، نواختن


فرهنگ فارسی

جستجوکردن، جویاشدن، گمشده رابازجستن
۱ -( مصدر ) بازجستنواجستنجویا شدن. ۲ - دلجویی کردن . ۳ - ( اسم ) باز جست واجست . ۴ -دلجویی . جمع : تفقدات .

فرهنگ معین

(تَ فَ قُّ ) [ ع . ] ۱ - (مص م . ) دلجویی کردن . ۲ - (اِمص . ) بازجست ، واجست .

لغت نامه دهخدا

تفقد. [ ت َ ف َق ْ ق ُ ] ( ع مص ) واجستن. ( زوزنی ). جستن. ( ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). گمشده را جستن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). گمشده را واجستن و واپرسیدن و با لفظ کردن مستعمل. ( آنندراج ). گم شده را بازجستن و پرسش نمودن و مجازاً بمعنی دلجوئی و مهربانی و غمخواری. ( غیاث اللغات ). غمخواری و دلجوئی و ملاطفت و مهربانی و ترحم. ( ناظم الاطباء ) : و او در ابواب تفقد و تعهد، ایشان را انواع تکلف و تنوق واجب داشتی. ( کلیله و دمنه ). چون ابوعلی به بخارا رسید در تعهد و تفقد و اجلال واکرام قدر او مبالغت رفت. ( ترجمه تاریخ یمینی ). ابوابراهیم چادر کنیزکی که به تعهد و تفقد ایشان قیام می نمود در سر کشید و در خفارت آن زی از مجلس خویش بیرون گریخت. ( ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 219 ).
آخر نگهی به سوی ما کن
دردی به تفقدی دواکن.
سعدی.
بر حالت ببخشید و کسر حالت را به تفقدی جبر کرد. ( گلستان ).

فرهنگ عمید

۱. جستجو کردن، جویا شدن.
۲. گمشده را بازجستن.
۳. دلجویی کردن.

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی تَفَقَّدَ: جویای چیزی شدکه باید باشد(کلمه تفقد به معنای تعهد(توجه به عهد گذشته) است ، لیکن حقیقت تفقد این است که آدمی متوجه فقدان چیزی شود )
ریشه کلمه:
فقد (۳ بار)

گم شدن. غائب شدن «فَقَدَهُ فَقْداً:غابَ عَنْهُ» راغب گفته: فقد نبودن شی‏ء است بعد از بودن آن، و آن از عدم اخص است که عدم به چیزی که اصلابوجود نیامده نیز گفته می‏شود در نهج البلاغه خطبه 187 آمده«سَلوُنی قَبْلَ اَنْ تَفْقِدوُنی» پیش از آنکه مرا از دست بدهید و گم کنید از من بپرسید. . برادران یوسف رو کرده و گفتند :چه چیز گم کرده‏اید؟ گفتند:پیمانه شاه را گم کرده‏ایم. . تفّقد آن است که در حال غیبت چیزی از حال آن جویا شویم،یعنی از پرندگان جویاشد و گفت:چرا هدهد را نمی‏بینم. این ماده بیشتر از سه بار در قرآن نیامده‏است .

پیشنهاد کاربران

دلجویی

دلنوازی


استمالت

مورد توجه قرار دادن


کلمات دیگر: