مترادف تقریض : بریدن، قطع کردن، شعر گفتن، مدح کردن، ذم کردن
تقریض
مترادف تقریض : بریدن، قطع کردن، شعر گفتن، مدح کردن، ذم کردن
مترادف و متضاد
۱. بریدن، قطع کردن
۲. شعر گفتن
۳. مدح کردن، ذم کردن
فرهنگ فارسی
۱ - ( مصدر ) بریدن قطع کردن . ۲ - شعر گفتن . ۳ - مدح گفتن . ۴ - ذم گفتن ( اضداد ) . ۵ - ( اسم ) قطع . ۶ - مدح . ۷ - ذم . جمع : تقریضات .
فرهنگ معین
(تَ ) [ ع . ] (مص م . ) ۱ - بریدن ، قطع کردن . ۲ - شعر گفتن . ۳ - مدح کردن . ۴ - ذم گفتن (اضداد ).
لغت نامه دهخدا
تقریض. [ ت َ ] ( ع مص ) شعر گفتن کسی را بمدح یا ذم. ضد است. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).
فرهنگ عمید
۱. بریدن، قطع کردن.
۲. شعر گفتن در مدح یا ذم کسی.
۳. مدح یا ذم کسی گفتن.
۲. شعر گفتن در مدح یا ذم کسی.
۳. مدح یا ذم کسی گفتن.
کلمات دیگر: