مترادف تقلیدی : بدل، بدلی، عوضی
تقلیدی
مترادف تقلیدی : بدل، بدلی، عوضی
فارسی به انگلیسی
imitation, counterfeit, mimic, mimetic, adopled orembraced by imitation
apish, emulative, imitation, imitative, mimetic, secondary
فارسی به عربی
سخریة ، اِتِّبَاعِی
مترادف و متضاد
جعلی، بدلی، تقلیدی
تقلیدی
صوری، تقلیدی، وانمودی، دارای شباهت ظاهری
بدل، بدلی، عوضی
فرهنگ فارسی
منسوب و متعلق به تقلید پیرو
لغت نامه دهخدا
تقلیدی. [ ت َ ] ( ص نسبی ) منسوب و متعلق به تقلید. ( ناظم الاطباء ). پیرو. مقلد. کسی که بی تعقل و تأمل دنباله روی از دیگری کند :
مپذیر قول جاهل تقلیدی
گرچه بنام شهره دنیا شد.
به جهل گفت چه دانیم ما، مگر دارد.
مپذیر قول جاهل تقلیدی
گرچه بنام شهره دنیا شد.
ناصرخسرو.
از آن حکیم ، چو تقلیدی این سخن بشنودبه جهل گفت چه دانیم ما، مگر دارد.
ناصرخسرو.
کلمات دیگر: