کلمه جو
صفحه اصلی

تفتین


مترادف تفتین : دوبه هم زنی، سخن چینی، نمامی، شورشگری، غمز، فتنه انگیزی، فساد، فسادانگیزی، آشوبش، فتنه انگیختن، آشوب به پا کردن

فارسی به انگلیسی

exciting a sedition, troublemaking

exciting a sedition


troublemaking


مترادف و متضاد

دوبه‌هم‌زنی، سخن‌چینی، نمامی


شورشگری، غمز، فتنه‌انگیزی، فساد، فسادانگیزی، آشوبش


فتنه انگیختن، آشوب‌به پا کردن


۱. دوبههمزنی، سخنچینی، نمامی
۲. شورشگری، غمز، فتنهانگیزی، فساد، فسادانگیزی، آشوبش
۳. فتنه انگیختن، آشوببه پا کردن


فرهنگ معین

(تَ ) [ ع . ] (مص م . ) آشوب کردن ، فتنه انداختن .

لغت نامه دهخدا

تفتین. [ ت َ ] ( ع مص ) به فتنه افکندن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ) ( دهار ). در فتنه افگندن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || فتنه و آشوب برانگیختن و هنگامه و غوغا برپا نمودن و برآغالالیدن. ( ازناظم الاطباء ).

فرهنگ عمید

فتنه انگیختن، فتنه افکندن، آشوب کردن، فتنه برپا کردن.


کلمات دیگر: