مترادف تفاهم : درک، فهم، مرافقت، درک متقابل، سازگاری برابر پارسی : هم اندیشی، همدلی
فارسی به انگلیسی
mutual understanding, entente, responsiveness n.
mutual understanding
entente, responsiveness n., understanding
مترادف و متضاد
درک، فهم، مرافقت، درک متقابل
سازگاری
۱. درک، فهم، مرافقت، درک متقابل ۲. سازگاری
فرهنگ فارسی
سخن یامطلب ومقصودیکدیگررافهمیدن، درک کردن ( مصدر ) مقصود یکدیگر را فهمیدندرک کردن مطلب همدیگر . یا حسن تفاهم مقاصد یکدیگر را نیکو درک کردن مقاصد یکدیگر را بد فهمیدن مقابل حسن تفاهم . جمع : سوئ تفاهمات .
فرهنگ معین
(تَ هُ ) [ ع . ] (مص م . ) یکدیگر را فهمیدن .
لغت نامه دهخدا
تفاهم. [ ت َ هَُ ] ( ع مص ) یکدیگررا فهمیدن و معرفت حاصل کردن. ( از اقرب الموارد ). - سوء تفاهم ؛ اشتباه و عدم درک مقاصد حقیقی.
فرهنگ عمید
سخن یا مطلب و مقصود یکدیگر را فهمیدن، یکدیگر را درک کردن.