کلمه جو
صفحه اصلی

استملاک


مترادف استملاک : تسخیر، تصرف، تملک

فارسی به انگلیسی

acquisition of property

عربی به فارسی

فراگيري , اکتساب , استفاده , مالکيت , تصرف , تصاحب , تملك


مترادف و متضاد

تسخیر، تصرف، تملک


فرهنگ فارسی

ملک خواستن، جائی راملک خودقراردادن، مالک شدن
( مصدر ) تملک به ملک گرفتن تصرف کردن .

فرهنگ معین

(اِ تِ ) [ ع . ] (مص م . ) تملک ، به ملک گرفتن ، تصرف کردن .

لغت نامه دهخدا

استملاک. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) تملک. بملک گرفتن. تصرف.
- استملاک کردن ؛ مالک شدن.

فرهنگ عمید

جایی را ملک خود قرار دادن و آن را مالک شدن.


کلمات دیگر: