مترادف ننگین : بدنام، رسوا، روسیاه، زشت، شرم آور، فضاحت بار، فضیح، قبیح، مفتضح
ننگین
مترادف ننگین : بدنام، رسوا، روسیاه، زشت، شرم آور، فضاحت بار، فضیح، قبیح، مفتضح
فارسی به انگلیسی
shameful
فارسی به عربی
سیی السمعة , معیب
مترادف و متضاد
زشت، جسورانه، اهانت کننده، ننگین
پست، رسوا، ننگین، رسوایی اور، بد نام، مفتضح، نفرت انگیز شنیع
سردرپیش، ننگین، شرم اور
ننگین، خفت اور، نامطبوع، رسوایی اور
ننگین، افتضاح اور، شرم اور، گمنام
ننگین، بد نام، در معرض تهمت
ننگین، بد نام، در معرض تهمت
بدنام، رسوا، روسیاه، زشت، شرمآور، فضاحتبار، فضیح، قبیح، مفتضح
فرهنگ فارسی
شرم وحیا، آبرووحرمت، زشتی ورسوایی نیزگویند
( صفت ) ۱ - دارای ننگ بد نام رسوا. ۲- زشت .
( صفت ) ۱ - دارای ننگ بد نام رسوا. ۲- زشت .
فرهنگ معین
( ~. ) (ص نسب . ) شرم آور.
لغت نامه دهخدا
ننگین. [ ن َ ] ( ص نسبی ) معیوب. زشت. ( غیاث اللغات ) ( از برهان قاطع ) ( از جهانگیری ) ( ناظم الاطباء ). عیب دار.( برهان قاطع ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) :
هست پاک و حلال و رنگین روی
نه حرام و پلید و ننگین روی.
هست پاک و حلال و رنگین روی
نه حرام و پلید و ننگین روی.
سنائی.
|| بدنام. ( انجمن آرا ). باننگ. مخفف ننگ گین. صاحب ننگ. ( یادداشت مؤلف ). دارای ننگ. رسوا. ( فرهنگ فارسی معین ). || سرشکسته. ( یادداشت مؤلف ). || ساده و برهنه . ( آنندراج ).فرهنگ عمید
ننگ دار، بدنام، زشت و رسوا.
جدول کلمات
شرماور
پیشنهاد کاربران
شرم آور، مایه رسوایی
خفت آور
کلمات دیگر: