مهاجر
کوچ کننده
فارسی به عربی
مترادف و متضاد
مهاجر، کوچ کننده
کوچ کننده، کوچگر
فرهنگ فارسی
رحلت کننده . مهاجرت کننده
لغت نامه دهخدا
کوچ کننده. [ کو ک ُ ن َن ْ دَ / دِ ] ( نف مرکب ) رحلت کننده. مهاجرت کننده. رجوع به کوچ کردن و کوچ شود.
جدول کلمات
مرتحل
پیشنهاد کاربران
راحل
کلمات دیگر: