مترادف مداهنه : تملق، چاپلوسی، چرب زبانی، زبان به مزدی، چرب زبانی کردن، تملق گفتن
مداهنه
مترادف مداهنه : تملق، چاپلوسی، چرب زبانی، زبان به مزدی، چرب زبانی کردن، تملق گفتن
فارسی به انگلیسی
flattery
adulation, compliment, flattery, sycophancy
فارسی به عربی
عربی به فارسی
زبان چرب ونرم , چاپلوسي , مداهنه , ريشخند کردن
مترادف و متضاد
تملق، چاپلوسی، چربزبانی، زبانبهمزدی
چربزبانی کردن، تملق گفتن
۱. تملق، چاپلوسی، چربزبانی، زبانبهمزدی
۲. چربزبانی کردن، تملق گفتن
فرهنگ فارسی
۱- ( مصدر ) اظهار کردن چیزی بر خلاف باطن . ۲- چرب زبانی کردن . ۳- ( اسم ) دو رویی . ۴- چرب زبانی تملق : ناچار بابطلمیوس از در مداهنه و مهادنه بیرون شده ...
فرهنگ معین
لغت نامه دهخدا
مداهنة. [ م ُ هََ ن َ ] (ع مص ) ظاهر کردن خلاف باطن . (از منتهی الارب ) (ازمتن اللغة). خیانت نمودن . مصانعت کردن . بربافتن . پوشیدن کاری را. (از منتهی الارب ). مصانعه و پوشیدن ما فی الضمیر و به خلاف آن اظهار کردن . (از اقرب الموارد). || نرمی کردن . (دهار) (زمخشری ). سستی کردن .(آنندراج ). آسان فراگرفتن . (از منتهی الارب ). رجوع به مداهنه و مداهنت شود. || مداهنه عبارت است از منکری و ناپسندی از کسی مشاهده کردن و قادر بر دفع آن بودن و به خاطر رعایت جانب مرتکب یا جوانب دیگر یا به علت کم مبالاتی و سستی در کار دین متعرض او نشدن و دفعش نکردن . (از تعریفات ) (از اقرب الموارد).
فرهنگ عمید
۲. دورویی کردن.
۳. چرب زبانی، چاپلوسی.