کلمه جو
صفحه اصلی

نوبت کار

فارسی به انگلیسی

shift, shift (worker), spell

shift (worker)


shift, spell


فارسی به عربی

تغییر

مترادف و متضاد

shift (اسم)
تعویض، تغییر، تناوب، نوبت، استعداد، تعبیه، ابتکار، حقه، عوض، انتقال، توطئه، تغییر مکان، تغییر جهت، نوبت کار، مبدله، نقشه خائنانه

فرهنگ فارسی

1. ویژگی شخصی که در نوبت‌های معین کار کند 2. شخصی که در نوبت‌های معین کار کند


لغت نامه دهخدا

نوبت کار. [ ن َ / نُو ب َ ] ( ص مرکب ) در اصطلاح کارخانه ها، کارگری که پس از چند ساعت کار، چند ساعت تعطیل دارد و ازاین رو کار او گاهی به اول روز و گاهی از نیمه به بعد و گاهی اول شب و گاهی از نیمه به بعد است. ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگستان زبان و ادب

{shift worker} [عمومی] 1. ویژگی شخصی که در نوبت های معین کار کند 2. شخصی که در نوبت های معین کار کند

جدول کلمات

شیفت


کلمات دیگر: