کلمه جو
صفحه اصلی

محققا


مترادف محققا : بلاشبهه، بلاشک، تحقیقاً، حتماً، قطعا، مسلماً، یقیناً

متضاد محققا : محتملاً

برابر پارسی : به راستی، به درستی، بیگمان

فارسی به انگلیسی

certainly, sure

certainly


sure


فارسی به عربی

بالتاکید

مترادف و متضاد

indeed (قید)
واقعا، فعلا، همانا، محققا، براستی، در واقع، حقیقتا، فی الواقع، هر اینه، آره راستی

certainly (قید)
مطمئنا، قطعا، یقینا، حتما، همانا، محققا

surely (قید)
یقینا، محققا، مسلما، بطور حتم، لاریب

فرهنگ فارسی

بتحقیق حقیقه : محققا در خدمت باجتماع موفق خواهد شد .
به تحقیق

لغت نامه دهخدا

( محققاً ) محققاً. [ م ُ ح َق ْ ق َ قَن ْ ] ( ع ق ) به تحقیق. حقیقةً. مسلماً. قطعاً. رجوع به محقق شود.

پیشنهاد کاربران

چرا تلفظ واژه محققاً نیست؟؟!

بالقطع

بر یقین ؛به یقین. یقیناً. قطعاً. به طور حتم و یقین :
نسختی از لوح محفوظ است گویی خاطرت
کاندر او بینی و دانی بودنیها بر یقین.
امیرمعزی.
و رجوع به ترکیب به یقین شود.

علی الیقین ؛ به طور یقین. یقیناً و حتماً :
یقین اهل جهان است گر به مجلس شاه
قبول دولت عالی علی الیقین دارد.
امیرمعزی.


کلمات دیگر: