مترادف اسفل : بن، ته، زیرین، زیرتر، فرودتر
متضاد اسفل : اعلی
جمع : اسافل
lower or lowest, inferior
nether
پر دراوردن جوجه پرندگان , پرهاي ريزي که براي متکا بکار ميرود , کرک , کرک صورت پايين , سوي پايين , بطرف پايين , زير , بزير , دلتنگ , غمگين , پيش قسط
بن، ته، زیرین، زیرتر، فرودتر ≠ اعلی
مولوی .
اسفل . [ اِ ف َ ] (اِخ ) دهی از دهستان سیمکان شهرستان جهرم واقع در 56 هزارگزی باختری کلاکلی کنار راه فرعی جهرم به میمند. دامنه ، گرمسیر و مالاریائی . سکنه 224 تن . آب آنجا از چشمه . محصول آن غلات ، برنج ، خرما، مرکبات . شغل اهالی زراعت . صنایع دستی زنان گلیم بافی است . (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7).