کلمه جو
صفحه اصلی

نمکین


مترادف نمکین : بانمک، شور، نمکدار، تودل برو، ملیح

فارسی به انگلیسی

saline, salt, salty

salty, saline


فارسی به عربی

مالح

مترادف و متضاد

briny (صفت)
شور، نمکین، مثل اب دریا

saline (صفت)
شور، نمکین، نمک دار

salty (صفت)
شور، نمکین، نمکی

بانمک، شور، نمکدار


تودل‌برو، ملیح


۱. بانمک، شور، نمکدار
۲. تودلبرو، ملیح


فرهنگ فارسی

بانمک، نمکدار، ملیح، زیبا، منسوب به نمک
(صفت ) منسوب به نمک:۱- نمک زدهنمکدار. ۲- شخص با ملاحتملیح : جدی ( دلالت کند بر ) راست قد... و سبکرو و نمکین . ۳ - ادا واطوار و حرکات ملیح : نگار من چو دراید بخنده نمکین نمک زیاده کند بر جراحت ریشان . ( گلستان .فروغی . ۱۳۳ )

فرهنگ معین

(نَ مَ ) (ص نسب . ) ۱ - شور، نمک زده . ۲ - ملیح ، زیبا.

لغت نامه دهخدا

نمکین. [ ن َ م َ ] ( ص نسبی ) نمکی. نمک دار. نمک زده. ( ناظم الاطباء ) ( فرهنگ فارسی معین ). شور. || خوشگل. ملیح. زیبا. خوشایند. ( ناظم الاطباء ). ملیح. ملیحه. مطبوع :
نگار من چو درآید به خنده نمکین
نمک زیاده کند بر جراحت ریشان.
؟
|| ظریف و لطیفه گو. ( ناظم الاطباء ). || دراصطلاح به معنی مسخره آید. ( از غیاث اللغات ) ( از آنندراج ). به طعنه مردم لوس و بی مزه را گویند.

دانشنامه عمومی

مختصات: ۳۶°۴۵′۴۷″شمالی ۴۹°۱۰′۵۰″شرقی / ۳۶٫۷۶۳۰۳°شمالی ۴۹٫۱۸۰۴۷°شرقی / 36.76303; 49.18047
نمکین، روستایی از توابع بخش طارم سفلی شهرستان قزوین در استان قزوین ایران است.
این روستا در دهستان خندان قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۸۱ نفر (۲۰خانوار) بوده است.

پیشنهاد کاربران

باملاحت

ملیح


کلمات دیگر: