کلمه جو
صفحه اصلی

کوپه

فارسی به انگلیسی

coupee, compartment

فارسی به عربی

مقصورة

مترادف و متضاد

compartment (اسم)
قسمت، کوپه

فرهنگ فارسی

شاعر و درام نویس فرانسوی ( و. پاریس ۱۸۴۲ - ف. ۱۹٠۸ م . ) از آثار وی : [ عابر ] [ برای تاج ) [ سورو تورلی ] [ صمیمیتها ] [ دفتر سرخ ] و [ فرودستان ] شهرت بیشتر دارند . کوپه در داستان اخیر زندگی مردمان فقیر و ساده را با ظرافت مصور میکند . وی در سال ۱۸۸۴م. بعضویت آکادمی فرانسه پذیرفته شد.
یک نوع کالسکه، وقسمتی ازواگن که جای نشستن مسافراست
( اسم ) هر یک از اطاقهای قطار راه آهن که مسافران در آن نشینند اطاقک قطار .
فرانسوا شاعر و درام نویس فرانسوی

هریک از اتاقک‌های واگن‌های مسافری قطار که دارای در و پنجره و صندلی باشد


فرهنگ معین

(پِ ) [ فر. ] (اِ. ) هر یک از اتاق های مخصوص نشستن مسافر در قطار که دارای در و پنجره و صندلی و تخت باشد.
(کُ پِ ) (ص . ) روی هم انباشته شده .

(پِ) [ فر. ] (اِ.) هر یک از اتاق های مخصوص نشستن مسافر در قطار که دارای در و پنجره و صندلی و تخت باشد.


(کُ پِ) (ص .) روی هم انباشته شده .


لغت نامه دهخدا

کوپه. [ کوپ ْ پ َ / پ ِ / کو پ َ / پ ِ ] ( ص ) روی هم انباشته ( خاک و اشیاء دیگر ). ( فرهنگ فارسی معی-ن ).

کوپه. [ پ َ / پ ِ ] ( اِ ) شاخ و شیشه حجامت کننده را گویند. ( برهان ) ( آنندراج ). شاخ و کدوی حجامت. ( ناظم الاطباء ).

کوپه. [ پ ِ ] ( روسی ، اِ ) هر یک از اطاقهای قطار راه آهن که مسافران در آن نشینند. اطاقک قطار. ( فرهنگ فارسی معین ). هریک از اطاقهای ترن. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).

کوپه. [ ک ُ پ ِ ] ( اِخ ) فرانسوا. شاعر و درام نویس فرانسوی ( 1842-1908 م. ) از آثار وی عابر ، برای تاج ، سورو تورلی ، صمیمیتها ، دفتر سرخ ، و فرودستان شهرت بیشتر دارند. کوپه در داستان اخیر زندگی مردمان فقیر و ساده را با ظرافت مصور می کند. وی در سال 1884 م. به عضویت آکادمی فرانسه پذیرفته شد. ( فرهنگ فارسی معین ).

کوپه . [ پ َ / پ ِ ] (اِ) شاخ و شیشه ٔ حجامت کننده را گویند. (برهان ) (آنندراج ). شاخ و کدوی حجامت . (ناظم الاطباء).


کوپه . [ پ ِ ] (روسی ، اِ) هر یک از اطاقهای قطار راه آهن که مسافران در آن نشینند. اطاقک قطار. (فرهنگ فارسی معین ). هریک از اطاقهای ترن . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).


کوپه . [ کوپ ْ پ َ / پ ِ / کو پ َ / پ ِ ] (ص ) روی هم انباشته (خاک و اشیاء دیگر). (فرهنگ فارسی معی-ن ).


کوپه . [ ک ُ پ ِ ] (اِخ ) فرانسوا. شاعر و درام نویس فرانسوی (1842-1908 م .) از آثار وی عابر ، برای تاج ، سورو تورلی ، صمیمیتها ، دفتر سرخ ، و فرودستان شهرت بیشتر دارند. کوپه در داستان اخیر زندگی مردمان فقیر و ساده را با ظرافت مصور می کند. وی در سال 1884 م . به عضویت آکادمی فرانسه پذیرفته شد. (فرهنگ فارسی معین ).


فرهنگ عمید

۱. ویژگی نوعی اتومبیل کوچک، دودَر، و سقف‌دار.
۲. [منسوخ] ویژگی نوعی کالسکۀ سقف‌دار.


هریک از اتاق‌های مخصوص مسافر در قطار.


۱. ویژگی نوعی اتومبیل کوچک، دودَر، و سقف دار.
۲. [منسوخ] ویژگی نوعی کالسکۀ سقف دار.
هریک از اتاق های مخصوص مسافر در قطار.
= کُپه

کُپه#NAME?


دانشنامه عمومی

کوپه نوعی بدنه بسته خودرو است؛ تعریف دقیق کوپه مطابق با زمان و شرکت سازنده متغیر است. کوپه ها معمولاً خودروهای سقف دار اسپرت یا سدانی هستند. این خودروها دو دره هستند و در دو گونه دو صندلی و چهار صندلی عرضه می گردند. در قرن نوزدهم میلادی به کالسکه های چهار چرخه بسته ای که با اسب کشیده می شدند، کوپه گفته می شد. فرانسویان به کالسکه هایی که در آنها جای مسافران با جای راننده فرق می کرد که مسافران در مکانی بسته و راننده در مکانی باز قرار می گرفتند، کوپه می گفتند.
معمولاً به کوپه های چهار نفره، دو دره، دارای سقف ثابت که بالای صندلی های جلوی آن باز می شود،coupe de ville یا town coupe می گویند.

فرهنگستان زبان و ادب

{cart, coupé (fr. )} [حمل ونقل ریلی] هریک از اتاقک های واگن های مسافری قطار که دارای در و پنجره و صندلی باشد

پیشنهاد کاربران

با درود کوپه در زبان های لری و دیکر گویش های پهلوی به معنی انباشته شده ٰ هرم ٰ و. . . است و با واژه ی انگلیسی compartment فرق دارد و نباید هم معنی با کوپه ی قطار اشتباه شود.

کوپه به معنی جمع آوری و انباشته کردن هر چیزی بر روی هم میباشد
مانند کوپه سنگ


کلمات دیگر: