مترادف تعمق : استقصا، بررسی، تأمل، تتبع، تحقیق، تدقیق، تفکر، ژرف اندیشی، غور، غوص، ژرف اندیشیدن، غور کردن، فرورفتن، غوض رفتن
برابر پارسی : ژرف نگری، باریک بینی
deep thinking
calculation, consideration, contemplation, deliberation, meditation, ruminnation
استقصا، بررسی، تامل، تتبع، تحقیق، تدقیق، تفکر، ژرفاندیشی، غور
غوص
ژرف اندیشیدن، غور کردن
فرورفتن
غوض رفتن
۱. استقصا، بررسی، تامل، تتبع، تحقیق، تدقیق، تفکر، ژرفاندیشی، غور،
۲. غوص
۳. ژرف اندیشیدن، غور کردن
۴. فرورفتن
۵. غوض رفتن
ژرف نگر