کلمه جو
صفحه اصلی

تقریظ


مترادف تقریظ : تحسین، تمجید، ثنا، ستایش، مدح ، ستودن، تمجید کردن، ستایش کردن، مدح کردن

متضاد تقریظ : تنقید، نکوهیدن، نکوهش کردن

فارسی به انگلیسی

commendation, foreword


commentary


فارسی به عربی

تعلیق

مترادف و متضاد

commentary (اسم)
تفسیر، تقریظ، سفرنگ، رشته یادداشت، گزارش رویداد

تحسین، تمجید، ثنا، ستایش، مدح ≠ تنقید


۱. تحسین، تمجید، ثنا، ستایش، مدح ≠ تنقید
۲. ستودن، تمجید کردن، ستایش کردن، مدح کردن ≠ نکوهیدن، نکوهش کردن


فرهنگ فارسی

مدح کردن، ستودن، درمدح کتاب یاشعریانوشته
۱ - ( مصدر ستودن مدح کردن . ۲ - تمجید کردن از کتابی یا رساله ای . ۳ - ( اسم ) ستایش . جمع : تقریظات .

فرهنگ معین

(تَ ) [ ع . ] (مص م . ) ۱ - ستودن . ۲ - مطلبی را در تجمید کتاب یا نوشته ای نوشتن .

لغت نامه دهخدا

تقریظ. [ ت َ ] ( ع مص ) بستودن. ( زوزنی ). ستودن زنده را بحق باشد یا باطل. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). ستودن و مدح کردن بحق یا باطل را. ( مجمل اللغة ). || ستودن مکتوب کسی را و تصدیق نوشتن بر آن. ( ناظم الاطباء ). در فارسی امروز نوشتن مطالبی مدح آمیز بر کتابی.

فرهنگ عمید

۱. مدح کردن، ستودن.
۲. در مدح کتاب یا شعر یا نوشتۀ کسی چیزی نوشتن.

دانشنامه عمومی

تقریظبه معنی ستودن مکتوب، مطلبی است که در تجمید کتاب یا نوشته ای می نویسند. صفحه تقریظ یا اپیگرام (به انگلیسی: epigram) صفحه و درآمدی ستایش آمیز است که بر یک اثر همراه با تأیید و ستایش نویسنده، و نیز معرفی کتاب می نویسند و معمولاً در صفحات آغازین کتاب قرار می گیرد. تقریظ اغلب شامل بیانیه و مطالبی است مختصر، جالب، به یاد ماندنی و گاهی اوقات تعجب آور یا آمیخته به طنز با استفاده از کلمات قصار و امثال و حکم. این سنت ادبی بیش از دو هزار سال قدمت دارد.
اجزای کتاب
کلام قصار
سنگ نبشته
گورنوشته
واژه انگلیسی اپیگرام برگرفته از لغت اپیگراما در زبان یونانی: ; ἐπίγραμμα epigramma به معنی «کتیبه» و «نوشتن» و «ثبت کردن» است.

ستودن.ستایش کردن


ستایشنوشت


دانشنامه آزاد فارسی

تَقْریظ
واژه ای عربی به معنای مدح و ستایش کردن و اصطلاحی در نگارش کتاب. این اصطلاح در به مطلب کوتاه یا بلندی اطلاق می شود که بنا به درخواست مؤلف، شخصی که از اعتبار علمی و شهرتی برخوردار است بر کتاب مؤلف می نویسد و در آن از او و کتابش تعریف و تمجید می کند. تقریظ نویسی در ایران پدیده ای جدید است، اما به دیباچه نویسی که از نیمۀ دوم قرن ۹ق در زبان فارسی مرسوم بوده شباهت دارد. دیباچه نویسان که عموماً از منشیان دربار و اعضای دیوان انشاء بودند مطلب کوتاه یا بلندی بر کتاب می نوشتند و پس از تعریف از کتاب و مؤلف، آن را به سلطان یا حاکم وقت هدیه می کردند. برخلاف دیباچه نویس، تقریظ نویس وظیفه ای در این خصوص نداشت و از مشاهیر عصر بود که تقریظ او موجب شهرت مؤلف و اثرش می شد. امروزه تقریظ جای خود را به مقدمه و پیش گفتارهای بلند داده است.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] تَقْریظ، درآمد ستایش آمیز بر یک اثر همراه با تأیید و ستایش نویسنده، و نیز معرفی کتاب است.
تقریظ، مصدر باب تفعیل از ریشۀ «ق، ر، ظ» در لغت به معنی مطلقِ مدح کردن و ستودن، و نیز به معنی ستودن شخص زنده، به حق یا به باطل است.
تقریظ در اصطلاح
تقریظ در اصطلاح دارای دو معنا ست: ۱. گونه ای مقدمه، که به قصد معرفی ستایش آمیز یک اثر نوشته می شود و آن ۳گونه است:
← تقریظ بگونه مقدمۀ ستایش آمیز
تقریظها بیش تر منثور است و گاه نثری است آمیخته به نظم، اما در میان تقریظها، گاه تقریظ منظوم نیز دیده می شود که در آن، کار ستایش از اثر، از مؤلف و نیز از ناشر به زبان نظم بیان شده است.
تقریظبه معنی علم التقریض
...

پیشنهاد کاربران

تقریظ به معنای ستایش کردن و تعریف کردن است.


کلمات دیگر: